گله های شبانگاه
به چه کس باید گفت ...
قصه عشق و پریشانی دل ....
راز شبهای سیه فام پر از وسوسه های هوس آلود و گناه....
آی ای اهل زمین
لحظه ای حرف مرا گوش کنید
گله دارد دل من
شکوه هایی که ز دست من دل خسته کند
گله هایی که من از سادگی دل دارم ..
ای ای اهل زمین ....
گله دارم امشب
گله از دست خودم
گله از دست شما
گله دارم ز خدا ....
گله دارم من از آن چشم خماری که گذر کرد و مرا لحظه با چشم خریدار ندید ...
گله زان موی پریشانی که اشفته شد از دست نسیم ...
گله از برق نگاهی که زد آتش دل ما ....
گله دارم من از اندوهی که هرشب بزند سر به دلم ....
گله دارم من از افسانه عشقی که مرا ِسحر نمود ...
گله زان دستی که دستان مرا لمس نکرد
گله زان چشم سیاه ...
گله از طعم خوش لذت شیرین گناه ...
گله از بغض فرو خورده و آه ....
گله از شرم نگاه
گله از شعر و غزل
گله از قافیه ها
گله از خوابی که تعبیر نشد
گله از عالم رویا دارم
که سحرگاه ز آغوش خیالم پر زد ....
گله از خاطره تلخ که آزرد همه شب خاطر ما
گله از دست،خودم ...
گله از دست دلم ...
گله از دست شما
گله مندم
گله دارم ز خدا ...
#سعیدعرفانی
قصه عشق و پریشانی دل ....
راز شبهای سیه فام پر از وسوسه های هوس آلود و گناه....
آی ای اهل زمین
لحظه ای حرف مرا گوش کنید
گله دارد دل من
شکوه هایی که ز دست من دل خسته کند
گله هایی که من از سادگی دل دارم ..
ای ای اهل زمین ....
گله دارم امشب
گله از دست خودم
گله از دست شما
گله دارم ز خدا ....
گله دارم من از آن چشم خماری که گذر کرد و مرا لحظه با چشم خریدار ندید ...
گله زان موی پریشانی که اشفته شد از دست نسیم ...
گله از برق نگاهی که زد آتش دل ما ....
گله دارم من از اندوهی که هرشب بزند سر به دلم ....
گله دارم من از افسانه عشقی که مرا ِسحر نمود ...
گله زان دستی که دستان مرا لمس نکرد
گله زان چشم سیاه ...
گله از طعم خوش لذت شیرین گناه ...
گله از بغض فرو خورده و آه ....
گله از شرم نگاه
گله از شعر و غزل
گله از قافیه ها
گله از خوابی که تعبیر نشد
گله از عالم رویا دارم
که سحرگاه ز آغوش خیالم پر زد ....
گله از خاطره تلخ که آزرد همه شب خاطر ما
گله از دست،خودم ...
گله از دست دلم ...
گله از دست شما
گله مندم
گله دارم ز خدا ...
#سعیدعرفانی
۱۱.۷k
۲۳ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.