عمارت مافیا
دوستان این یه نمونه از فیک پارته
نشونه ها
جونگ کوک-
هان ا/ت +
سلام من هان ا/ت هستم ۲۰ سالمه و تو شرکت مدلینگ کار میکنم
راوی
ا/ت لباساشو پوشیدو سمت شرکت رفت وقتی وارد شد و شروع به کار کرد هیونسو مدیر اونجا وارد شد همه به احترام اون بلند شدن پشت سرش فرد دیگری وارد شد هیونسو روی سکو وایساد
و گفت من دیگر مدیر اینجا نیستم این اقای جئون جونگ کوک مدیر جدید شما هست همه دست زدن و مدیر جدید به سمت اتاقش رفت.
همه ساکت بودند و هینو حو به ا/ت گفت تو همیشه به مدیر خاسته هامونو میگی و پرژه هارو فکر کنم باید راجب پروژه به مدیر جدید بگیا/ت قبول کرد وبه سمت اتاق مدیر جدید رفت
در زد و وارد شد
+ سلام من ا/ت هستم من از طرف بقیه حرفارو و پروژه ها رو به مدیر میگن بچه گفتن شاید شما راجب به پروژه جدید ندونین
-از دیدنت خوشحالم من راجب به پروژه میدونم هیونسو بهم گفته بود ما همه کارارو تو شرکت انجام میدیم مگر اینکه کار تول کشیده باشه و طعتیلی در اون صورت تو که نماینده همه ای به خونه ی من میای
+ بله من اینو به همه میگم
راوی
ا/ت اینو به همه گفت بعد از ۲ ماه یه تعطیل رسمی بود وکلی کار روی دوش شرکت بود
- ا/ت تو به خونه ی من میای ادرسو برات میفرستم
راوی
ا/ت قبول کرد فرداش یه لباس ساده پوشید و به سمت ادرسی که فرستاده شده بود رفت عمارتی بزرگ رو دید و در جا فهمید که اون خونه ی مدیرشه در زد و یکی از خدمتکارا درو بتز کرد و اونو به سمت اتاق جونگ کوک برد اون درو باز کرد و
_ا/ت زود باش وقت نداریم
راوی
ا/ت سریع پیشش رفت اونا ۱ ساعت کار کردن که تلفن جونگ کوک زنگ خورد وقتی جواب داد تنها چیزی که ا/ت شنید این بود که جونگکوک گفت باشه باشه الان میام و بهش گفت اگه چیزی نیاز داشتی به خدمت کار جلوی در بگو .
مدتی گذشت ا/ت نیاز به دستشویی داشت به خدمت کار گفت و خدمت کار اونو همراهی کرد وقتی از دستشویی اومد خدمتکار و دیگه ندید اون رفته بود ا/ت توی عمارتی به اون بزرگی گم شده بود و
_____________________________________________________
خب دوستان این فقط یه قسمت از فیک پارت بود لایک پست قبلی به حد اکثر نرسید من این نمونه رو گذاشتم
شرایط پارت بعدی
۱۵ لایک
۱۰ کامنت
نشونه ها
جونگ کوک-
هان ا/ت +
سلام من هان ا/ت هستم ۲۰ سالمه و تو شرکت مدلینگ کار میکنم
راوی
ا/ت لباساشو پوشیدو سمت شرکت رفت وقتی وارد شد و شروع به کار کرد هیونسو مدیر اونجا وارد شد همه به احترام اون بلند شدن پشت سرش فرد دیگری وارد شد هیونسو روی سکو وایساد
و گفت من دیگر مدیر اینجا نیستم این اقای جئون جونگ کوک مدیر جدید شما هست همه دست زدن و مدیر جدید به سمت اتاقش رفت.
همه ساکت بودند و هینو حو به ا/ت گفت تو همیشه به مدیر خاسته هامونو میگی و پرژه هارو فکر کنم باید راجب پروژه به مدیر جدید بگیا/ت قبول کرد وبه سمت اتاق مدیر جدید رفت
در زد و وارد شد
+ سلام من ا/ت هستم من از طرف بقیه حرفارو و پروژه ها رو به مدیر میگن بچه گفتن شاید شما راجب به پروژه جدید ندونین
-از دیدنت خوشحالم من راجب به پروژه میدونم هیونسو بهم گفته بود ما همه کارارو تو شرکت انجام میدیم مگر اینکه کار تول کشیده باشه و طعتیلی در اون صورت تو که نماینده همه ای به خونه ی من میای
+ بله من اینو به همه میگم
راوی
ا/ت اینو به همه گفت بعد از ۲ ماه یه تعطیل رسمی بود وکلی کار روی دوش شرکت بود
- ا/ت تو به خونه ی من میای ادرسو برات میفرستم
راوی
ا/ت قبول کرد فرداش یه لباس ساده پوشید و به سمت ادرسی که فرستاده شده بود رفت عمارتی بزرگ رو دید و در جا فهمید که اون خونه ی مدیرشه در زد و یکی از خدمتکارا درو بتز کرد و اونو به سمت اتاق جونگ کوک برد اون درو باز کرد و
_ا/ت زود باش وقت نداریم
راوی
ا/ت سریع پیشش رفت اونا ۱ ساعت کار کردن که تلفن جونگ کوک زنگ خورد وقتی جواب داد تنها چیزی که ا/ت شنید این بود که جونگکوک گفت باشه باشه الان میام و بهش گفت اگه چیزی نیاز داشتی به خدمت کار جلوی در بگو .
مدتی گذشت ا/ت نیاز به دستشویی داشت به خدمت کار گفت و خدمت کار اونو همراهی کرد وقتی از دستشویی اومد خدمتکار و دیگه ندید اون رفته بود ا/ت توی عمارتی به اون بزرگی گم شده بود و
_____________________________________________________
خب دوستان این فقط یه قسمت از فیک پارت بود لایک پست قبلی به حد اکثر نرسید من این نمونه رو گذاشتم
شرایط پارت بعدی
۱۵ لایک
۱۰ کامنت
۴.۴k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.