فیک درخواستی جونگ کوک
پارت 2:
که یکدفعه در با شدت باز شد خیلی ترسیدم برای همین گلدونی که رو میز بودو برداشتم و اروم وترسیده به سمت در رفتم سایه اون ادم نشون میداد که مرده گلدونو اوردم بالا که بزنم تو سرش که سرشو اورد بالا با صحنه ای که دیدم شوکه شدم اون جونگ کوک بود مشخص بود که مسته انقدر خورده بود که حتی نمی تونست رو پاهاش وایسه رفتم سمتش و دستشو گرفتم که کمکش کنم که با دستاش هولم داد و از کنارم رد شد از این کارش خیلی ناراحت شدم انقدرکه دلم می خواست گریه کنم برگشتم سمتشوگفتم:
ا/ت: تا این موقع شب کجا بودی؟(باعصبانیت و یکمی بلند)
تا اینو گفتم رو شو سمت من کرد و با تعجب بهم نگاه کردو گفت:
جونگ کوک: مگه برات مهمه(با پوزخند و حالت مستی)
ا/ت:معلومه که مهمه همین الان بگو کجا بودی؟(عصبی)
جونگ کوک: اههههه ولم کن دیگه منو و تو دیگه خیلی وقته با هم ارتباطی نداریم ، همه چی بین ما تمام شد پس بیخود تو کارای من دخالت نکن اگرم خیلی برات سواله که کجا بودم خونه دوست دخترم بودم دیگه هم وسایلتو جمع کن گمشو برو از خونه من بیرون
(ادامه دارد)
که یکدفعه در با شدت باز شد خیلی ترسیدم برای همین گلدونی که رو میز بودو برداشتم و اروم وترسیده به سمت در رفتم سایه اون ادم نشون میداد که مرده گلدونو اوردم بالا که بزنم تو سرش که سرشو اورد بالا با صحنه ای که دیدم شوکه شدم اون جونگ کوک بود مشخص بود که مسته انقدر خورده بود که حتی نمی تونست رو پاهاش وایسه رفتم سمتش و دستشو گرفتم که کمکش کنم که با دستاش هولم داد و از کنارم رد شد از این کارش خیلی ناراحت شدم انقدرکه دلم می خواست گریه کنم برگشتم سمتشوگفتم:
ا/ت: تا این موقع شب کجا بودی؟(باعصبانیت و یکمی بلند)
تا اینو گفتم رو شو سمت من کرد و با تعجب بهم نگاه کردو گفت:
جونگ کوک: مگه برات مهمه(با پوزخند و حالت مستی)
ا/ت:معلومه که مهمه همین الان بگو کجا بودی؟(عصبی)
جونگ کوک: اههههه ولم کن دیگه منو و تو دیگه خیلی وقته با هم ارتباطی نداریم ، همه چی بین ما تمام شد پس بیخود تو کارای من دخالت نکن اگرم خیلی برات سواله که کجا بودم خونه دوست دخترم بودم دیگه هم وسایلتو جمع کن گمشو برو از خونه من بیرون
(ادامه دارد)
۲.۵k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.