طبق یک کتاب
طبق یک کتاب
پارت9
جنی:ات اینم همون پسر عموم که میخواستم باهاش ازدواج کنی
ات:چرا همه گیر دادن من با این ازدواج کنم
یونا:یه سوال جنی من نمیتوانم با اوپام ازدواج کنم(لوس)
جنی:نچ
خب بسه شش تا اتاقه همشونم اندازه خونه ات هست همه چیز هم داره فقط برای ناهار و شام وصبحانه باید پایین باشین
اتاق ها یکی مال منه
در مشکی مال جیمین
در قهوهای برای یونا
در صورتی برای رزی وهمسرش
در قرمز برای دوست جیمین و همسرش
در نارنجی برای نارنگی و همسرش
یکی که درش مشکی صورتی هست ماله منه
در بنفشه هیچکس نباید. بره توش چون مال ات هست
کتابخونه درش سبزه
اتاق در سفیده اتاق کار ات هست
شب بخیر
همه:شب بخیر
.صبح.
جنی:همه بیدارشن
یونگی و تینا:ما بیداریم
جنی:,همسر شوگا میشه اسمتو بگی و برین بشینین
تینا:من کیم تینا هستم که جدیدم شدم مین تینا
ته و رزی:ما هم بیداریم
رزی:جنی اسم نامزد من تهیونگ هست
جنی:اسم اون زوجی
رزی:جینا و جونگکوک
کوک و جینا:ما هم بیداریم
جنی:واو همه زوج ها بیدار هستن
یونا:منم بیدارم
جنی:اسمت
یونا: من یونا هستم
جنی:خب فقط جیمین و ات خوابن
جیمین:نه منم بیدارم
اجوما:جنی برو ایو یخ رو بیار
جنی:امادست
.اجوما رفت ابو رو ات ریخت اتم دوید بیرون.
ات:اجوما لنگ صبح نباید روم اب میریختی الانم میخوای منو بزنی(در حال دویدن)
جنی:اجوما همیشه برندس
اجوما:نه ات ایندفعه نمیخوام بزنمت فقط دفعه های قبل هیچ کس خونه نبود تو با این وضع میومدی بیرون ولی الان این همه ادم هست
ات:ساعت چنده
جنی:6:30
ات:6:40دفیقه پایینم
.ات رفت لباسشو عوض کرد وبدو بدو اومد پیش اجوما.
ات:اجوما موچیم کو
اجوما:بگو اااااا
ات:نه لازم نیست دیرم شد برید برم
همه:کجا
ات:خونه ننه شجاع
یونگی:بچه ها ببینین ات وقتی زنگش میزنیم چجوری جواب میده
.یونگی زنگ میزنه به ات و بلنگو رو فعال میکنه.
ات:مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد الاغ
. قطع کرد.
یونا:واقعا ما تا حالا اینجوری جواب کسی رو ندادیم
ات:چون من میدونم داره مسخره بازی در میاره
جیمین:اگر کس دیگه ای زنگت بزنه اینجوری جواب میدید
جنی;ات واقعا نمیخوای با جیمین ازدواج کنی
ات:چرا میپرسی
همه:چون حتی لباساتونم ست هست
جنی:من به یه چیز دیگر هم دقت کردم
لباساشون ست هست
تتو هاشون مثل همه
گردنبند هاشون مثل همه
رزی:نه جنی این دوتا با هم ازدواج نمیکنن
جنی:چرا
رزی و یونا:چون کس دیگری جیمین رو دوست داره
ات و جنی و جیمین و اجوما:نکن اون یونا هست
ات:یونا میشه بری پیش دوست پسرت
رزی:دهنتو ببند
ات:اوکی ولی من....
رزی:تو چی تو یه هرزه هستی(داد)
ات:اوکی من هرزه
ات:ولی ادمای هرزه لباس باز میپوشن ادمای هرزه زیرخواب کسی هستند و ادمای هرزه دوست پسرشون در خونه مردمو میشکنه(داد)
جنی:
پارت9
جنی:ات اینم همون پسر عموم که میخواستم باهاش ازدواج کنی
ات:چرا همه گیر دادن من با این ازدواج کنم
یونا:یه سوال جنی من نمیتوانم با اوپام ازدواج کنم(لوس)
جنی:نچ
خب بسه شش تا اتاقه همشونم اندازه خونه ات هست همه چیز هم داره فقط برای ناهار و شام وصبحانه باید پایین باشین
اتاق ها یکی مال منه
در مشکی مال جیمین
در قهوهای برای یونا
در صورتی برای رزی وهمسرش
در قرمز برای دوست جیمین و همسرش
در نارنجی برای نارنگی و همسرش
یکی که درش مشکی صورتی هست ماله منه
در بنفشه هیچکس نباید. بره توش چون مال ات هست
کتابخونه درش سبزه
اتاق در سفیده اتاق کار ات هست
شب بخیر
همه:شب بخیر
.صبح.
جنی:همه بیدارشن
یونگی و تینا:ما بیداریم
جنی:,همسر شوگا میشه اسمتو بگی و برین بشینین
تینا:من کیم تینا هستم که جدیدم شدم مین تینا
ته و رزی:ما هم بیداریم
رزی:جنی اسم نامزد من تهیونگ هست
جنی:اسم اون زوجی
رزی:جینا و جونگکوک
کوک و جینا:ما هم بیداریم
جنی:واو همه زوج ها بیدار هستن
یونا:منم بیدارم
جنی:اسمت
یونا: من یونا هستم
جنی:خب فقط جیمین و ات خوابن
جیمین:نه منم بیدارم
اجوما:جنی برو ایو یخ رو بیار
جنی:امادست
.اجوما رفت ابو رو ات ریخت اتم دوید بیرون.
ات:اجوما لنگ صبح نباید روم اب میریختی الانم میخوای منو بزنی(در حال دویدن)
جنی:اجوما همیشه برندس
اجوما:نه ات ایندفعه نمیخوام بزنمت فقط دفعه های قبل هیچ کس خونه نبود تو با این وضع میومدی بیرون ولی الان این همه ادم هست
ات:ساعت چنده
جنی:6:30
ات:6:40دفیقه پایینم
.ات رفت لباسشو عوض کرد وبدو بدو اومد پیش اجوما.
ات:اجوما موچیم کو
اجوما:بگو اااااا
ات:نه لازم نیست دیرم شد برید برم
همه:کجا
ات:خونه ننه شجاع
یونگی:بچه ها ببینین ات وقتی زنگش میزنیم چجوری جواب میده
.یونگی زنگ میزنه به ات و بلنگو رو فعال میکنه.
ات:مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد الاغ
. قطع کرد.
یونا:واقعا ما تا حالا اینجوری جواب کسی رو ندادیم
ات:چون من میدونم داره مسخره بازی در میاره
جیمین:اگر کس دیگه ای زنگت بزنه اینجوری جواب میدید
جنی;ات واقعا نمیخوای با جیمین ازدواج کنی
ات:چرا میپرسی
همه:چون حتی لباساتونم ست هست
جنی:من به یه چیز دیگر هم دقت کردم
لباساشون ست هست
تتو هاشون مثل همه
گردنبند هاشون مثل همه
رزی:نه جنی این دوتا با هم ازدواج نمیکنن
جنی:چرا
رزی و یونا:چون کس دیگری جیمین رو دوست داره
ات و جنی و جیمین و اجوما:نکن اون یونا هست
ات:یونا میشه بری پیش دوست پسرت
رزی:دهنتو ببند
ات:اوکی ولی من....
رزی:تو چی تو یه هرزه هستی(داد)
ات:اوکی من هرزه
ات:ولی ادمای هرزه لباس باز میپوشن ادمای هرزه زیرخواب کسی هستند و ادمای هرزه دوست پسرشون در خونه مردمو میشکنه(داد)
جنی:
۲.۰k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.