وقتی رو پسر تخس مدرسه کراس میزنی🐾🌈 𝐏𝐚𝐫𝐭= ²
به کمک دوستاش از رو زمین بلند شد یک نیم نگاهی بهم کرد و دیگه چیزی نگفت و رفت بیرون
یونا_دخترررر تاحالا هیج پسری اینجوری خفتش نکرده بود چه برسه دختر
+خعلی داشت دیگه پررو بازی در میاورد
۲ هفته بعد
تو این دو هفته انقدری که با جئون سر و کله زدم کار دیگه ای نکردم
ولی خب این جالب بود برام دوست داشتم همش باهاش سر و کله بزنم
یجورایی به دعوا باهاش عادت کرده بودم
و دوست داشتم همش باشه تا بهش گیر بدم
صبونه مو خوردم و از خونه در شدم خودم تنها زندگی میکنم پدر مادرمم بوسان زندگی میکنن
رفتم مدرسه وارد کلاس شدم استاد اومد
همه بودن جز جئون
+این پسر کجاس
استاد_سلام بچه ها دانش اموز غایب دارین؟
جونگی_بله استاد جئون جونگکوک امروز نیومده
استاد_عجیبه پسر شر مدرسه همیشه هست امروز نیس...خب بگذریم کتاباتونو بزارین رو میز
کل تایم کلاس به فکرش بودم که کجاس
نکنه حالش بد باشه؟اصن به من چه بهتر نفس راحت میکشم
پرش زمانی
ای خدااااا هنوز تو فکرشم این کجاااسس
+جونگییییییی
جونگی_بله
+خبر نداری جئون کجاس؟
جونگی_چرا
+کجاس
جونگی_چیکارش داری؟شما که همش اعوا میکنین
+عام نمیدونم تو بگو کجاس
جونگی_خواهرش امروز عمل داره نیومد
+اوه خدا سلامتی بده بهش
جونگی_یک هفته دیگه میاد
+یک هفتههههه؟
جونگی_اره
+میشه بپرسم کجاس
جونگی_بوسانه
+ایول
جونگی_ها؟
+ینی چیزه وای خدا امیدوارم خواهرش زود خوب شه
از پیش جونگی رفتم پیش مدیر چو ازش ادرس خانواده ی کوک رو گرفتم
این جمعه میرفتم بوسان میرم سراغ جونگکوک
واستا چرا اصن من میخام برم سراغش؟نکنه روش کراش زدممم هاااا؟واییی
پرش زمانی
مدرسه تموم شد فردا پنجشنبه بود چمدونمو بستم از خونه اومدم بیرون رفتم خرید یکم واسه خودم خرید کردم لباسای کیوت گرفتم و اومدم خونه
شب که شد خوابیدم تا صب بتونم بیدار شم
صبح*
ساعت ۷ از خواب بیدار شدم صورتمو شستم بدون صبحانه اماده شدم و زدم بیرون تاکسی گرفتم و رفتم ترمینال
سوار اتوبوس بوسان شدم
هدفونمو گذاشتم رو گوشم و خوابیدم تا خود بوسان پدر مادرم خبر نداشتن که میرم
ساعت حدودای ۱ بود
اژانس گرفتم و رفتم خونه درو زدم که سوبی درو باز کرد
سوبی_نونااااااا دلم برات تنگ شده بووودد
+منم دلم برات تنگ شده بود وروجک
اوما_پسرم کیه
سوبی_اوما بیا نونا اومده
اوما_دخترممم کی اومدی تو
+امروز اومدم الان تازه رسیدم پدر کجاس
اپا_دخترم دلم برات تنگ شده بود خوبی؟سئول چطور میگذره
+خوبه اپا مدرسه ی جدید خعلی خوبه
اوما_خداروشکر که به مشکل برنخوردی
+اوهوم...اوما من میرم پیش چویی یک دو ساعتی میشش باشم دلتنگشم
(چویی دوست بچگیشه که باهم دوست بودن)
اوما_برو دخترم
از خونه در شدم گوشیمو برداشتم و زنگ زدم چویی
+چویی کجایی
چویی_ا.ت تویی؟..........
یونا_دخترررر تاحالا هیج پسری اینجوری خفتش نکرده بود چه برسه دختر
+خعلی داشت دیگه پررو بازی در میاورد
۲ هفته بعد
تو این دو هفته انقدری که با جئون سر و کله زدم کار دیگه ای نکردم
ولی خب این جالب بود برام دوست داشتم همش باهاش سر و کله بزنم
یجورایی به دعوا باهاش عادت کرده بودم
و دوست داشتم همش باشه تا بهش گیر بدم
صبونه مو خوردم و از خونه در شدم خودم تنها زندگی میکنم پدر مادرمم بوسان زندگی میکنن
رفتم مدرسه وارد کلاس شدم استاد اومد
همه بودن جز جئون
+این پسر کجاس
استاد_سلام بچه ها دانش اموز غایب دارین؟
جونگی_بله استاد جئون جونگکوک امروز نیومده
استاد_عجیبه پسر شر مدرسه همیشه هست امروز نیس...خب بگذریم کتاباتونو بزارین رو میز
کل تایم کلاس به فکرش بودم که کجاس
نکنه حالش بد باشه؟اصن به من چه بهتر نفس راحت میکشم
پرش زمانی
ای خدااااا هنوز تو فکرشم این کجاااسس
+جونگییییییی
جونگی_بله
+خبر نداری جئون کجاس؟
جونگی_چرا
+کجاس
جونگی_چیکارش داری؟شما که همش اعوا میکنین
+عام نمیدونم تو بگو کجاس
جونگی_خواهرش امروز عمل داره نیومد
+اوه خدا سلامتی بده بهش
جونگی_یک هفته دیگه میاد
+یک هفتههههه؟
جونگی_اره
+میشه بپرسم کجاس
جونگی_بوسانه
+ایول
جونگی_ها؟
+ینی چیزه وای خدا امیدوارم خواهرش زود خوب شه
از پیش جونگی رفتم پیش مدیر چو ازش ادرس خانواده ی کوک رو گرفتم
این جمعه میرفتم بوسان میرم سراغ جونگکوک
واستا چرا اصن من میخام برم سراغش؟نکنه روش کراش زدممم هاااا؟واییی
پرش زمانی
مدرسه تموم شد فردا پنجشنبه بود چمدونمو بستم از خونه اومدم بیرون رفتم خرید یکم واسه خودم خرید کردم لباسای کیوت گرفتم و اومدم خونه
شب که شد خوابیدم تا صب بتونم بیدار شم
صبح*
ساعت ۷ از خواب بیدار شدم صورتمو شستم بدون صبحانه اماده شدم و زدم بیرون تاکسی گرفتم و رفتم ترمینال
سوار اتوبوس بوسان شدم
هدفونمو گذاشتم رو گوشم و خوابیدم تا خود بوسان پدر مادرم خبر نداشتن که میرم
ساعت حدودای ۱ بود
اژانس گرفتم و رفتم خونه درو زدم که سوبی درو باز کرد
سوبی_نونااااااا دلم برات تنگ شده بووودد
+منم دلم برات تنگ شده بود وروجک
اوما_پسرم کیه
سوبی_اوما بیا نونا اومده
اوما_دخترممم کی اومدی تو
+امروز اومدم الان تازه رسیدم پدر کجاس
اپا_دخترم دلم برات تنگ شده بود خوبی؟سئول چطور میگذره
+خوبه اپا مدرسه ی جدید خعلی خوبه
اوما_خداروشکر که به مشکل برنخوردی
+اوهوم...اوما من میرم پیش چویی یک دو ساعتی میشش باشم دلتنگشم
(چویی دوست بچگیشه که باهم دوست بودن)
اوما_برو دخترم
از خونه در شدم گوشیمو برداشتم و زنگ زدم چویی
+چویی کجایی
چویی_ا.ت تویی؟..........
۴۷.۹k
۱۷ شهریور ۱۴۰۱