ات: موافقم
ات: موافقم
تهیونگ: کوک من شب اینحا میمونم
و بازم ات داشا از پله ها میرفت بالا که وارد اتاق شد وارد حموم یا حمام شد
دوش1 ساعته گرفت
و لباساشو عوض کرد روتین شبانه اش رو انجام داد
موبایلشو برای فردا ساعت 4بامداد کوک کرد
و خوابید
دخترک داشت خواب میدید چه خوابی
خوابی ترسناک و فراتر از آن
(این نکته رو بگم که ات از تنهایی نمیترسه از موجودات مغز اش میترسه
چرا؟ مگه مغزش چی میگه) بگذریم خواب ات
شبی تنها و بارونی
دخترک توی قصه دنبال چیزی میگشت یا کسی
یا اشخاصی
اما اون اشخاص که بودن؟
خانواده ات
شب رو تنها و هراسون به دنبال خانواده گمشده اش میگشت کسی نبود تنها توی شهری که نمیشناسه
رعد وبرق های عمیق وغران که ات را بیشتر از هرچی میترسوند
خون هایی که روی رمین ریختند حنازه هایی که ات تا به الان کشته
حتی دخترک کوچکی که ات نجات اش نداد و مرد
خانواده دختر کوجولو ات رو سرزنش میکردند
پدر ات نبنا رو کشته بود
و ات از خواب پرید نفس نفس میزد این. چه خوابی بود ات پیش کسب نرفت اما از عمارت خارج شد از خونه خارج شد و وارد حیاط شد
داخل کلبه کوچکی که جئون درست کرده بود رفت و خوابید
تهیونگ: کوک من شب اینحا میمونم
و بازم ات داشا از پله ها میرفت بالا که وارد اتاق شد وارد حموم یا حمام شد
دوش1 ساعته گرفت
و لباساشو عوض کرد روتین شبانه اش رو انجام داد
موبایلشو برای فردا ساعت 4بامداد کوک کرد
و خوابید
دخترک داشت خواب میدید چه خوابی
خوابی ترسناک و فراتر از آن
(این نکته رو بگم که ات از تنهایی نمیترسه از موجودات مغز اش میترسه
چرا؟ مگه مغزش چی میگه) بگذریم خواب ات
شبی تنها و بارونی
دخترک توی قصه دنبال چیزی میگشت یا کسی
یا اشخاصی
اما اون اشخاص که بودن؟
خانواده ات
شب رو تنها و هراسون به دنبال خانواده گمشده اش میگشت کسی نبود تنها توی شهری که نمیشناسه
رعد وبرق های عمیق وغران که ات را بیشتر از هرچی میترسوند
خون هایی که روی رمین ریختند حنازه هایی که ات تا به الان کشته
حتی دخترک کوچکی که ات نجات اش نداد و مرد
خانواده دختر کوجولو ات رو سرزنش میکردند
پدر ات نبنا رو کشته بود
و ات از خواب پرید نفس نفس میزد این. چه خوابی بود ات پیش کسب نرفت اما از عمارت خارج شد از خونه خارج شد و وارد حیاط شد
داخل کلبه کوچکی که جئون درست کرده بود رفت و خوابید
۱۱.۶k
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.