پارت 8
پارت 8
بومگیو: یعنی اون کی بود؟
& صدای زنگ کلاس
بومگیو: یعنی کی بوده؟ اصن چرا منو بغل کرد؟ چرا بغلش حس خوبی داشت؟ کاش دوباره میتونستم بغلش کنم! 🥲
تهیون: اگه بهش بگم من بودم دیگه نمیتونم بغلش کنم! ولی اون اصلا به این فک نمیکنه که من بودم؛ ولی من بهش قول دادم بگم کی بودم!
سوبین: تهیونا! راستی نگفتی چرا رفتی پیش بومگیو! چرا؟
تهیون: خودمم یادم نمیاد! کاش یادمم نیاد؛ چون اون شب به یه چیزی پی بردم!
سوبین: بابا مثه ادم حرف بزن دیگه! به چی؟
تهیون: اممم.....
سوبین: بگو دیگه!!
تهیون: باشه برا بعد الان حوصله ندارم/
سوبین : اممم... باشه!
تهیون : چوی بومگیو ...
بومگیو: یعنی اون کی بود؟
& صدای زنگ کلاس
بومگیو: یعنی کی بوده؟ اصن چرا منو بغل کرد؟ چرا بغلش حس خوبی داشت؟ کاش دوباره میتونستم بغلش کنم! 🥲
تهیون: اگه بهش بگم من بودم دیگه نمیتونم بغلش کنم! ولی اون اصلا به این فک نمیکنه که من بودم؛ ولی من بهش قول دادم بگم کی بودم!
سوبین: تهیونا! راستی نگفتی چرا رفتی پیش بومگیو! چرا؟
تهیون: خودمم یادم نمیاد! کاش یادمم نیاد؛ چون اون شب به یه چیزی پی بردم!
سوبین: بابا مثه ادم حرف بزن دیگه! به چی؟
تهیون: اممم.....
سوبین: بگو دیگه!!
تهیون: باشه برا بعد الان حوصله ندارم/
سوبین : اممم... باشه!
تهیون : چوی بومگیو ...
۳.۴k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.