ازدواج اجباری

پارت ³
تصمیم گرفتم زنگ بزنم ب دوستم بش میگم شبم پیشم بخابه نمیخام تو خونه با این یارو تنها باشم زنگ زدم لیا
+ سلام خوبی
÷ سلام چیشده دختر جان
+ میشه شب بیای پیشم
÷ مطمئنی ؟
+ اره نمیخام تنها باشم
÷ اوکی تا ۲۰ مین دیه اونجام
+ باشه 
تا موقع نشستم با گوشیم ور رفتم ک لیا زنگ زد
÷ من رسیدم
+ الان میام درو باز میکنم
÷ باشه
از اتاق خارج شدم و ب سمت در خروجی خونه قدم ورداشتم تا اومدم دستگیره رو بکشم صدای ی فرد مزاحم ب گوشم خورد
_ کجا تشریف میبرین
+ جایی نمیرم
_ پس اونجا چیکار داری
+ میخام درو باز کنم
_ که ؟
+ ب تو چ
_ اینجا خونه ی منع
+ نگران خونت نباش نمیخورمش من فق تو اتاقمم ب تو ام کار ندارم زندگیتو بکن درو باز کردم ک لیا اومد بغلش کردم و بردمش تو اتاق
+ لیا تورو خدا زیپ اینو باز کن دارم خفه میشم
÷ باشه ولی این چرا قیافش اینجوری بود
+ دیوونس ولش
÷ باز شد
+ تنک
لباسامو عوض کردم ک یکی در زد
+ پوففف چیشده
_ بیا بیرون کارت دارم
+ لیا تا موقع ی فیلم انتخاب کن الان میام
÷ باشع بیبی
از اتاق خارج شدم و رفتم سمت اتاق جیمین تو چار چوب در واستادم و گفتم
+ چیشده شازده
_ این کیه
+ دوستمه
_ براچی اوردیش
+ براچی باید بت جواب پس بدم ؟
_ چونکه تو الان زن قانونیه منی درس جوابمو بده
+ نمیخام تنها باشم
_ من اینجا هویجم ؟
+ از تو خوشم نمیاد
_ مشکل توعه ی امشب فق میمونه فردام من میدونم با تو
+ هیس شو چرت و پرت نگو جو نگیر
اومد نزدیک از کمر گرفت و منو چسبوند ب خودش اونقد محکم گرفته بود ک نمیتونستم تکون بخورم منو برد سمت دیوار و چسبوند ب دیوار سرشو آورد تو گردنم و لب زد
_ بار آخرت باشه بام اینجوری حرف میزنی وگرنه عاقبت بدی داره
بعد ولم کرد و رف سمت حموم منم رفتم تو اتاق خودم
÷ چیکارت داشت
+ هیچی کصشعر میگف ولش کن چی انتخاب کردی
÷ این خوبه ب نظرم
+ اره قشنگه بزار ببینیم
.
من از ات بدم میاد ولی نه در حدی ک اون ازم متنفره میتونم باهاش کنار بیام ولی اون اصلن اینجوری نیس حق داره ولی منم زندگیم نابود شده باید درک کنه ن اینکه لج بازی کنه کمکم اوکی میشه بهتره تمرکزم بزارم رو کارم ولش
.....