چندپارتی تهیونگ
Part 23=آخر
تهیونگ ویو:تو مراسم خاکسپاری ات همش سرم پایین بود....نه گریه میکردم نه میخندیدم...فقط عجیب بود که یه بغضی تو گلوم نشسته بود.....جیمین که از همه بیشتر گریه میکرد....شوگا هی خودشو نگه میداشت که گریه نکنه که دیگه آخر بغضش شکست و گریه کرد همه ی اعضا یا داشتن گریه میکردن یا بغض داشتن...همه ی خاطرات خوبم با ات که تو گروه گذروندیم اومد جلوی چشمام و مثل یه فیلم دو سه دقیقه ای جلوی چشمام پخش شد....دیگه بغض کرده بودم وقتی یاد خنده هاش، گریه هاش،بغض هایی که وقتی جایزه ای برنده میشدیم میکرد، ذوق کردناش سر چیز های کوچیک و جزئی،موقعی که کنار هم بودیم و خودشو برام کیوت میکرد،غر زدناش به طرز عجیبی دلم براشون تنگ شده بود....خب ولی من که عاشقش نشدم من هنوز اونو به عنوان دوستم دوست دارم......ات امیدوارم در آرامش بخوابی ببخشید که عاشقت نشدم......البته یکم کارت احمقانه بود....نمیخوام بهت توهین کنم ولی....گفتم دیگه.......خداحافظ مکنه ی گروه هیچوقت دوست نداشتم از کلمه ی خداحافظ برای همیشه استفاده کنم اما انگار الان باید این کار رو بکنم ات خداحافظ برای همیشه در آرامش بخواب.......
ویو چند سال بعد از زبان ادمین: تهیونگ و مینجی صاحب یه دختر شدن دخترشون خیلی شبیه ات بود و تهیونگ همیشه فکر میکرد که دخترش تناسخ ات باشه بخاطر همین اسم ات رو روی دخترش گذاشت و همیشه مراقبش بود و بهش عشق میورزید
شاید تهیونگ میخواست با این کارش اشتباه گذشته رو جبران کنه
𝒯ℎℯ ℯ𝓃𝒹
پایان
اینم از پایان غمگین🥲
ولی یکی از همین مدلش رو شاد میکنم و چند روز دیگه آپ میکنم امیدوارم خوشتون اومده باشه💙
راستی گریه هم نکنید ارزش نداره مروارید های قشنگتون رو بخاطر یه همچین چیزی حروم کنید🥲
تهیونگ ویو:تو مراسم خاکسپاری ات همش سرم پایین بود....نه گریه میکردم نه میخندیدم...فقط عجیب بود که یه بغضی تو گلوم نشسته بود.....جیمین که از همه بیشتر گریه میکرد....شوگا هی خودشو نگه میداشت که گریه نکنه که دیگه آخر بغضش شکست و گریه کرد همه ی اعضا یا داشتن گریه میکردن یا بغض داشتن...همه ی خاطرات خوبم با ات که تو گروه گذروندیم اومد جلوی چشمام و مثل یه فیلم دو سه دقیقه ای جلوی چشمام پخش شد....دیگه بغض کرده بودم وقتی یاد خنده هاش، گریه هاش،بغض هایی که وقتی جایزه ای برنده میشدیم میکرد، ذوق کردناش سر چیز های کوچیک و جزئی،موقعی که کنار هم بودیم و خودشو برام کیوت میکرد،غر زدناش به طرز عجیبی دلم براشون تنگ شده بود....خب ولی من که عاشقش نشدم من هنوز اونو به عنوان دوستم دوست دارم......ات امیدوارم در آرامش بخوابی ببخشید که عاشقت نشدم......البته یکم کارت احمقانه بود....نمیخوام بهت توهین کنم ولی....گفتم دیگه.......خداحافظ مکنه ی گروه هیچوقت دوست نداشتم از کلمه ی خداحافظ برای همیشه استفاده کنم اما انگار الان باید این کار رو بکنم ات خداحافظ برای همیشه در آرامش بخواب.......
ویو چند سال بعد از زبان ادمین: تهیونگ و مینجی صاحب یه دختر شدن دخترشون خیلی شبیه ات بود و تهیونگ همیشه فکر میکرد که دخترش تناسخ ات باشه بخاطر همین اسم ات رو روی دخترش گذاشت و همیشه مراقبش بود و بهش عشق میورزید
شاید تهیونگ میخواست با این کارش اشتباه گذشته رو جبران کنه
𝒯ℎℯ ℯ𝓃𝒹
پایان
اینم از پایان غمگین🥲
ولی یکی از همین مدلش رو شاد میکنم و چند روز دیگه آپ میکنم امیدوارم خوشتون اومده باشه💙
راستی گریه هم نکنید ارزش نداره مروارید های قشنگتون رو بخاطر یه همچین چیزی حروم کنید🥲
۲۳.۶k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.