دختری از جنس جاسوس(پارت59)
مدیر:بلکبل بیا بریم بهت تنیتروس بدم
انیا:بکی ر.ی.د.ی
(سالن غذاخوری)
ابیگل:مگی با دنیل خدافظی کن
مگی:چرا
ابیگل:چون اون مال منه
مگی:گمشو بابا
ذهن جولیا:انگار یکی بالاخره تونست یکیشون رو جدا کنه
انیا:دامیان جولیا نقشه داره ما شیشتا رو از هم جدا کنه
ابیگل:زر نزن
مگی:خفه شو اشغال
ابیگل:حالا این حرفات فایده نداره دنیل مال منه
لوکا:بچه ها مگی با ابیگل دعواش شده
بکی:باید بریم کمکش
انیا:باهاش چیکار داری
مگی:بچه ها شما برید خودم حلش میکنم
یهو ابیگل مگی رو زد زمین و شروع کرد بهش مشت زدن مگی کم نیاورد و لگد زد تو شکمش و کتکش زد
کل سالن غذا خوری:دعوا…دعوا…دعوا
یهو مدیر اومد
ابیگل:خفه شو
و مگی رو زد
مگی و ابیگل با صورت کبود ان ور رو نگا کردن
مدیر:اول کی شروع کرد
کل سالن غذاخوری:ابیگل
مدیر:ابیگل و مگی بیاید دفترم باهاتون کار دارم
(دفتر مدیر)
مدیر:براچی اینجوری میکنین
مگی:ابیگل گفت دنیل مال منم عصبانی شدم بعد شروع کردیم یکی اون گفت یکی من بعد زدم زمین و بهم مشت زد منم لگد زد تو شکمش کتکش زدم
مدیر:راس میگه ابیگل
با اینکه ابیگل خیلی تا الان بد بوده ولی ادمی نیس که دروغ بگه مگه اینکه دروغ بخواد به خواستش برسونتش
ابیگل:بله اقای مدیر راس میگه
مدیر:به هردوتون دوتا تنیتروس میدم
انیا:بکی ر.ی.د.ی
(سالن غذاخوری)
ابیگل:مگی با دنیل خدافظی کن
مگی:چرا
ابیگل:چون اون مال منه
مگی:گمشو بابا
ذهن جولیا:انگار یکی بالاخره تونست یکیشون رو جدا کنه
انیا:دامیان جولیا نقشه داره ما شیشتا رو از هم جدا کنه
ابیگل:زر نزن
مگی:خفه شو اشغال
ابیگل:حالا این حرفات فایده نداره دنیل مال منه
لوکا:بچه ها مگی با ابیگل دعواش شده
بکی:باید بریم کمکش
انیا:باهاش چیکار داری
مگی:بچه ها شما برید خودم حلش میکنم
یهو ابیگل مگی رو زد زمین و شروع کرد بهش مشت زدن مگی کم نیاورد و لگد زد تو شکمش و کتکش زد
کل سالن غذا خوری:دعوا…دعوا…دعوا
یهو مدیر اومد
ابیگل:خفه شو
و مگی رو زد
مگی و ابیگل با صورت کبود ان ور رو نگا کردن
مدیر:اول کی شروع کرد
کل سالن غذاخوری:ابیگل
مدیر:ابیگل و مگی بیاید دفترم باهاتون کار دارم
(دفتر مدیر)
مدیر:براچی اینجوری میکنین
مگی:ابیگل گفت دنیل مال منم عصبانی شدم بعد شروع کردیم یکی اون گفت یکی من بعد زدم زمین و بهم مشت زد منم لگد زد تو شکمش کتکش زدم
مدیر:راس میگه ابیگل
با اینکه ابیگل خیلی تا الان بد بوده ولی ادمی نیس که دروغ بگه مگه اینکه دروغ بخواد به خواستش برسونتش
ابیگل:بله اقای مدیر راس میگه
مدیر:به هردوتون دوتا تنیتروس میدم
۴.۲k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.