پارت4
پارت4
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
بعد رسیدن و پارک کردن ماشین رفتم یه دوش گرفتم موهایی بلندم که هر بار سر شستنشون پاره میشدمو خشک کردم و بعد شونه کردنشون که صبر ایوب میخواست (یعنی خیلی تول میشکه تا شونه کنه موهاشو)
[نویسنده:درک میکنم خودمم سر شونه کردن موهام پاره میشم 🥲😂💔]
یه چی پوشیدم و رفتم پایین آبیموه خنک واسه خودم ریختم و خوردم خیلی گرم بود هوا یه دونه بستین هم ورداشتم و رفتم تو حیاط سبز و خوشگلم خیلی دوسش داشتم سبز بود و پر گل هوام گرم بود رفتم نشستم رو زمین(رو چمن حیاط خونش)
یه اهنگ بی کلا پلی کردم و شروع کردم به بستنی خوردن
بعد چن دیقه که بستنیم تموم شد همون جا دراز کشیدم و اهنگ بی کلا گوش میدادم که خوابم برد
(پرش زمانی ساعت 9 شب)
با صدای بلند به هم خوردن در حیاط خونه از خواب پریدم هوا تاریک شده بود و منم اینجا خوابم برده بود به خودم که اومدم فهمیدم با صدای در بیدار شدم یه دیقه ترسیدم یعنی کسی تو خونم بوده که ازش زده بیرون و درو محکم بسته؟؟
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
بعد رسیدن و پارک کردن ماشین رفتم یه دوش گرفتم موهایی بلندم که هر بار سر شستنشون پاره میشدمو خشک کردم و بعد شونه کردنشون که صبر ایوب میخواست (یعنی خیلی تول میشکه تا شونه کنه موهاشو)
[نویسنده:درک میکنم خودمم سر شونه کردن موهام پاره میشم 🥲😂💔]
یه چی پوشیدم و رفتم پایین آبیموه خنک واسه خودم ریختم و خوردم خیلی گرم بود هوا یه دونه بستین هم ورداشتم و رفتم تو حیاط سبز و خوشگلم خیلی دوسش داشتم سبز بود و پر گل هوام گرم بود رفتم نشستم رو زمین(رو چمن حیاط خونش)
یه اهنگ بی کلا پلی کردم و شروع کردم به بستنی خوردن
بعد چن دیقه که بستنیم تموم شد همون جا دراز کشیدم و اهنگ بی کلا گوش میدادم که خوابم برد
(پرش زمانی ساعت 9 شب)
با صدای بلند به هم خوردن در حیاط خونه از خواب پریدم هوا تاریک شده بود و منم اینجا خوابم برده بود به خودم که اومدم فهمیدم با صدای در بیدار شدم یه دیقه ترسیدم یعنی کسی تو خونم بوده که ازش زده بیرون و درو محکم بسته؟؟
۲۳۰
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.