روزی روزگاری عشق ... part 44 ... فصل 2
سعی داشت با بغل کردنش آرومش کنه
بعد از چند دقیقه توی بغلش خوابش برد
گزاشتش روی تخت و پتو رو کشید روش
به جای این که پیش اون بخوابه ترجیح داد پیش دخترش باشه
میدونست وضعیت اون از همه بد تره
فکر میکرد خواب باشه
اروم درو باز کرد
با دختر کوچولوش رو به رو شد که سفت چشماشو بهم فشاره داده و سعی داره تظاهر کنه خوابه
تهیونگ : هعی ... اینم که خوابه ... هیف شد که میخواستم باهاش حرف بزنم * اروم
با این حرفش اون یه تکون خورد و داشت نقش بازی میکرد که انگار تازه بیدار شده
لونا : خمیازه ی الکی* عه ... شلام ...
تهیونگ : سلام
لونا : یه شوال
تهیونگ : جانم
لونا : دستشو گزاشته رو قلبش *
تهیونگ : چیشد ؟ * نگران
لونا : ژروان گلبم لفت بالا
تهیونگ : برا چی ؟ * نگران
لونا : شون تو گیلی گوبو گوشگلی
تهیونگ : خنده * مرسی ... تو هم مثل منی
لونا : یعنی منم گوشگلم؟
تهیونگ : اوهوم
لونا: من تولو شی صدا کونم؟
تهیونگ : هر چی دوست داری
لونا : یعنی میتونم بت بگم شوهلی؟
تهیونگ : شکه *
لونا : علامت سوالی نگاش میکنه *
تهیونگ : ن ... بم بگو بابا * هنوز تو شکه
لونا : تشم
تهیونگ : لبخند *
لونا : من عامو ندالم؟
تهیونگ : ن
لونا : عنه؟
تهیونگ : عنه ؟ ... بفهمه بهش گفتی عنه خودکشی میکنه * خنده
لونا : تی ؟ ... شیکال میتونه؟
تهیونگ : عمت ... هیچ کار ... منظورم این بود بوست میکنه
لونا : اها
تهیونگ : خوابت نمیاد ؟
لونا : شلا گابم می آد
تهیونگ : پس بیا بغلم باهم بخوابیم
لونا : باش
...
لایک : ۱۹
کامنت : ۹
بعد از چند دقیقه توی بغلش خوابش برد
گزاشتش روی تخت و پتو رو کشید روش
به جای این که پیش اون بخوابه ترجیح داد پیش دخترش باشه
میدونست وضعیت اون از همه بد تره
فکر میکرد خواب باشه
اروم درو باز کرد
با دختر کوچولوش رو به رو شد که سفت چشماشو بهم فشاره داده و سعی داره تظاهر کنه خوابه
تهیونگ : هعی ... اینم که خوابه ... هیف شد که میخواستم باهاش حرف بزنم * اروم
با این حرفش اون یه تکون خورد و داشت نقش بازی میکرد که انگار تازه بیدار شده
لونا : خمیازه ی الکی* عه ... شلام ...
تهیونگ : سلام
لونا : یه شوال
تهیونگ : جانم
لونا : دستشو گزاشته رو قلبش *
تهیونگ : چیشد ؟ * نگران
لونا : ژروان گلبم لفت بالا
تهیونگ : برا چی ؟ * نگران
لونا : شون تو گیلی گوبو گوشگلی
تهیونگ : خنده * مرسی ... تو هم مثل منی
لونا : یعنی منم گوشگلم؟
تهیونگ : اوهوم
لونا: من تولو شی صدا کونم؟
تهیونگ : هر چی دوست داری
لونا : یعنی میتونم بت بگم شوهلی؟
تهیونگ : شکه *
لونا : علامت سوالی نگاش میکنه *
تهیونگ : ن ... بم بگو بابا * هنوز تو شکه
لونا : تشم
تهیونگ : لبخند *
لونا : من عامو ندالم؟
تهیونگ : ن
لونا : عنه؟
تهیونگ : عنه ؟ ... بفهمه بهش گفتی عنه خودکشی میکنه * خنده
لونا : تی ؟ ... شیکال میتونه؟
تهیونگ : عمت ... هیچ کار ... منظورم این بود بوست میکنه
لونا : اها
تهیونگ : خوابت نمیاد ؟
لونا : شلا گابم می آد
تهیونگ : پس بیا بغلم باهم بخوابیم
لونا : باش
...
لایک : ۱۹
کامنت : ۹
۱۲.۸k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.