پارت 20
کیم: واقعا مادر بچته؟
_نمیدونم
کیم: به جای این کارا ازش تست بگیر اگه مادرشه بیارش پیش خودتون نگهش دار زندگی کن باهام
_اون ازم بدش میاد میفهمی
(اعضای بی تی اس رسیدن)
کیم: برلی چی مگه چیکار کردی
_من اونو بیرون کردم وقتی دال به دنیا اومد از بچش دورش کردم حتی خانوادش به خاطر این که از من حامله شده بود طردش کردن اون کسیو نداشت که من بیرونش کردم
کیم: تو اینقد در حقش بدی کردی اون وقت حتی نرفتی که پیداش کنی
نامجون: تهیونگ الان فعلا دال مهمتره
_شما کجا رفته بودین
نامجون: ما مجبور شدیم بریم کمپانی لایو و بزاریم درمورد وضعیت تو توضیح بدیم چیکار کردین
_هیچی همکار بابام میخواد خون بده به دال
کیم: تازه دکتره میگه از دختره تست دی ان ای بگیرین شاید مادر واقعیش باشه
جیهوپ: مگه میشه تهیونگ تو قیافه اونو یادت نمیاد؟
کیم: این دختره اینقد گریم میکنه همیشه که من هیچ وقت صورتشو بدون ریم ندیدم
_من باید صورت بدون آرایششو ببینم اون موقع هیچ وقت آرایش نمیکرد
چند دقیقه بعد
ویو سوفی
خون و که دادم رفتم سمت اقای کیم که خداحافظی کنم
+اقای کیم اگه کاری ندارین من برم
کیم: کجا میری من سوال دارن ازت بیاین بریم بیرون بشینیم
همراه اقای کیم و پسرشون و دوستای
پسرشون و اقای جئون رفتیم تو حیاط بیمارستان
کیم: خوب توضیح بده
+چیو
کیم: دکتره میگه تو مادر دالی خودت چی میگی تهیونگ و یادت میاد
یکم فکر کردم من هیچی از قیافه اونو یادم نمیومد
+من چند سال پیش یه تصادف داشتم و بخشی از حافظمو از دست دادم
کیم: چرا قیافت و میپوشونی برو همچی و پاک کن تهیونگ ببینه
+فک نمیکنین دارین زیاده روی میکنین
کیم: تست دی ان ای بده تا مطمعن شیم
+من تست میدم تا مشخص بشه من مادرش نیستم
کیم: برو یه تار موی دال بکن بیار تهیونگ ماهم میریم ازمایشگاه برای تست
.....
بعد از انجام تست
پرستار: اقای کیم تعیونگ
_بله
پرستار: تست دی ان ای مثبت است و بچه متعلق به خانم پارک سوفی هست
همه رفتیم تو شک
به خصوص خودم یعنی من بچمو پیدا کردم
اینقد دنبالش گشتم اینقد نزدیک بود
کیم: تهیونگ باورم نمیشه مادر بچت اینقد به من نزدیک بود
رفتم تو شوک همه خاطراتم یادم اومد حتی اونایی که به خاطر تصادف از ذهنم پاک شده بود
همه زمانایی که باهاش وقت گذرونده بودم
سرم گیج میرفت و داشتم میوفتادم که تهیونگ گرفتم
همونجا بیهوش شدم و چیزی نفهمیدم
ویو تهیونگ اون بیهوش شد افتاد تو بغلم
دکتر گفت ببریمش تو اتاق وی ای پی تا بهش
سرم بزنن
سرم و که دکتر زد
کیم: بیاین ما بریم تنهاشون بزاریم تهیونگ تکرار نکنم که برش میگردونی
_نمیدونم
کیم: به جای این کارا ازش تست بگیر اگه مادرشه بیارش پیش خودتون نگهش دار زندگی کن باهام
_اون ازم بدش میاد میفهمی
(اعضای بی تی اس رسیدن)
کیم: برلی چی مگه چیکار کردی
_من اونو بیرون کردم وقتی دال به دنیا اومد از بچش دورش کردم حتی خانوادش به خاطر این که از من حامله شده بود طردش کردن اون کسیو نداشت که من بیرونش کردم
کیم: تو اینقد در حقش بدی کردی اون وقت حتی نرفتی که پیداش کنی
نامجون: تهیونگ الان فعلا دال مهمتره
_شما کجا رفته بودین
نامجون: ما مجبور شدیم بریم کمپانی لایو و بزاریم درمورد وضعیت تو توضیح بدیم چیکار کردین
_هیچی همکار بابام میخواد خون بده به دال
کیم: تازه دکتره میگه از دختره تست دی ان ای بگیرین شاید مادر واقعیش باشه
جیهوپ: مگه میشه تهیونگ تو قیافه اونو یادت نمیاد؟
کیم: این دختره اینقد گریم میکنه همیشه که من هیچ وقت صورتشو بدون ریم ندیدم
_من باید صورت بدون آرایششو ببینم اون موقع هیچ وقت آرایش نمیکرد
چند دقیقه بعد
ویو سوفی
خون و که دادم رفتم سمت اقای کیم که خداحافظی کنم
+اقای کیم اگه کاری ندارین من برم
کیم: کجا میری من سوال دارن ازت بیاین بریم بیرون بشینیم
همراه اقای کیم و پسرشون و دوستای
پسرشون و اقای جئون رفتیم تو حیاط بیمارستان
کیم: خوب توضیح بده
+چیو
کیم: دکتره میگه تو مادر دالی خودت چی میگی تهیونگ و یادت میاد
یکم فکر کردم من هیچی از قیافه اونو یادم نمیومد
+من چند سال پیش یه تصادف داشتم و بخشی از حافظمو از دست دادم
کیم: چرا قیافت و میپوشونی برو همچی و پاک کن تهیونگ ببینه
+فک نمیکنین دارین زیاده روی میکنین
کیم: تست دی ان ای بده تا مطمعن شیم
+من تست میدم تا مشخص بشه من مادرش نیستم
کیم: برو یه تار موی دال بکن بیار تهیونگ ماهم میریم ازمایشگاه برای تست
.....
بعد از انجام تست
پرستار: اقای کیم تعیونگ
_بله
پرستار: تست دی ان ای مثبت است و بچه متعلق به خانم پارک سوفی هست
همه رفتیم تو شک
به خصوص خودم یعنی من بچمو پیدا کردم
اینقد دنبالش گشتم اینقد نزدیک بود
کیم: تهیونگ باورم نمیشه مادر بچت اینقد به من نزدیک بود
رفتم تو شوک همه خاطراتم یادم اومد حتی اونایی که به خاطر تصادف از ذهنم پاک شده بود
همه زمانایی که باهاش وقت گذرونده بودم
سرم گیج میرفت و داشتم میوفتادم که تهیونگ گرفتم
همونجا بیهوش شدم و چیزی نفهمیدم
ویو تهیونگ اون بیهوش شد افتاد تو بغلم
دکتر گفت ببریمش تو اتاق وی ای پی تا بهش
سرم بزنن
سرم و که دکتر زد
کیم: بیاین ما بریم تنهاشون بزاریم تهیونگ تکرار نکنم که برش میگردونی
۱.۷k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.