𝐛𝐚𝐝 𝐛𝐨𝐲 p1
سلام من ات هستم ۲۰ سالمه اهل کره هستم ولی توی آمریکا درس خوندم از خانواده خیلی پولداری هستم و قراره دوباره برگردم کره برای ادامه تحصیل.
سلام من جونگکوکم ۲۲ سالمه اهل کره هستم و عضو معروف ترین باند مافیایی کره هستم.
ات ویو:
با تابش نور به صورتم از خواب بیدار شدم دیدم ساعت ۷ بود هنوز وقت داشتم پس رفتم دستشویی و کارای لازم رو انجام دادم لباسم هم عوض کردم رفتم پایین به اجوما گفتم صبحونه رو بیاره و خودم رفتم رو مبل تا فیلم ببینم که
اجوما: خانم صبحونه آمادس
ات: باشه الان میام
رفتم پای میز و غذا خوردم داشتم میخوردم که گوشیم زنگ خورد برداشتمش دوستم بود
هانی: واییییی ات قراره بیای کره؟
ات: آره ساعت ۸ باید فرودگاه باشم:)
هانی: دختر الان ساعت هفت و نیمه
ات: وایییییی هانی دیرم شده بوس بای
هانی: دیوونه خودمی بایییی عزیزم
*ات قطع کرد*
سریع رفتم بالا یه آرایش لایت کردم یکی از لباسام رو پوشیدم چمدونم هم برداشتم رفتم پایین از همه خدافظی کردم و کفشم رو پوشیدم رفتم تو حیاط منتظر راننده بودم
ات: زود باش دیرم شدهههههههه(داد)
راننده: ببخشید لطفا بیاین سوار شین
ات: واییییی بدووو گاز بدهههه (داد)
راننده: باشه لطفا آروم باشین
ات: آرومم ولی خیلی داری یواش میری
راننده: اگه میخوای دو ساعت با پلیس درگیر بشی باشه
ات: اهههه باشه ولی دیرم شده
رسیدم و عین جت چمدونم رو برداشتم دویدم سمت فرودگاه خدارو شکر سر وقت رسیدم هواپیما حرکت نکرده بود نفس عمیقی کشیدم و کنار یه پسری نشستم
الکس: سلام
ات:سلام
الکس: اسمت چیه خانم کوچولو؟
ات: یاااا من کوچولو نیستم و اسمم هم اته اسم خودت چیه؟
الکس: کوچولو هستی اسم منم الکسه خوشبختم خانم کوچولو:))
ات: یاااا به من نگو کوچولوووو
الکس: باشه بابا 😂
ات: نخند دیوونه
الکس: راستی دختر خوشگلی هستی اهل کجایی؟
ات: کره تو خودت مال کجایی؟
الکس: آفریقا
ات: واقعاااا؟
الکس: نه بابا شوخی کردم منم کره ای هستم
ات: نمکدون:/
پسر خوشگلی بود وایییی کراش زدم روش چه جذابههههه پوست سفیدش موهای بلوندش قد بلندش واییی خداا مطمئنم از این جذابتر تو زندگیم قرار نیست بیاد باید بیشتر بشناسمشششش (شاید اومد...)
الکس: راستی چند سالته؟
ات: ۲۳ تو چی؟
الکس: ۲۷ سالمه:)
ات: عه بهت میخورد ۲۰ سالت باشه
الکس: یعنی ازت کوچیک تر؟
ات: خوب آره
الکس: ولی ازت بزرگترم خانم کوچولو
ات: یاااااا من کوچولو نیستممممم
الکس: آروم باش بابا باشه کوچولو نیستی
ات: اهههه
سرم رو برگردوندم اونور
الکس: الان مثلا قهری؟:))
ات: نه
الکس: قهر نکن
ات: قهر نیستم
الکس: بله معلومه:)
ات: عهههه میزنم صدا بز بدی!!
الکس: با بزرگترت درست حرف بزن
ات: باشه پدربزرگ جونم
الکس: عهههه من پدربزرگتم؟؟؟
ات: آره 😂
الکس: دیوونه :/
یه زنه: چه زوج کیوتی هستن (خنده)
یه زن دیگه: آره خیلی کیوتن (لبخند)
ات: جاننننن؟ چییییی؟ زوجججج؟
الکس: ما زوج نیستیم
همون زنه: عه ببخشید
وایییی از خجالت غش کردم اون به ما گفت زوج سریع رفتم تو گوشیم تا حواسم پرت شه الکس هم داشت نگام میکردم سعی کردم به روی خودم نیارم
الکس ویو:
اون زنه داشت چی زر زر میکرد واسه خودش منو ات زوج هم باشیم ولی چیز بدی هم نگفت خوشم اومد ات خجالت کشیده بود چقدر کیوت بود انگار داشت با یکی چت میکردم اسمش رو my love ذخیره کرده بود فکر کنم دوست پسر داره ولی من عاشقشم اون خیلی خوشگله باید دوست دخترم بشه حتی شده به زور (عه زشته یکی رو بزور دوست دخترت کنی)
ات ویو:
رفتم تا با هانی چت کنم نگاه های الکس رو حس میکردم داشت خوابم میبرد و تاریکی....
الکس:
دیدم خوابش برد سرش رو گذاشتم رو شونه هام تا اینکه گفتن هواپیما درحال نشستنه و باید کمربند هامون رو ببندیم کمربندم رو بستم و کمربند ات رو هم بستم
ات ویو:
تو خواب بودم که یه گاوی داشت هعی میگفت بلندشو چشمم رو باز کردم اون الکس بود آروم چشمم رو ماساژ دادم
الکس: یااا دو ساعته دارم میگم بلند شو
ات: باشه ولی چرا بلند بشم؟ (خواب آلود)
الکس: هواپیما فرود اومده خانم خوابالو
ات: عههه یبار خانم کوچولو حالا خانو خوابالو؟ بعدی هم فکر کنم خانم رو مخه بشه
الکس: شاید بشه چون رو مخی:)
ات: *اخم کیوت*
الکس: چقدر کیوتی حالا پاشو بریم بیرون
ات: باشه برو منم میام
الکس: باشه خدافظ
ات: به امید دیدار
ات ویو:
رفت اومیدوارم بازم ببینمش خیلی خوشگل بود پسر خوبی هم بود واییی عاشقش شدم
چمدونم رو برداشتم رفتم از فرودگاه بیرون با دیدن کره خیلی ذوق کردم گوشیم رو برداشتم و زنگ زدم بابام بیاد دنبالم
_________________
بسه
چون پارت اوله شرط نمیزارم ولی لایک بکنید کامنت هم بزارید 🙂❤️
سلام من جونگکوکم ۲۲ سالمه اهل کره هستم و عضو معروف ترین باند مافیایی کره هستم.
ات ویو:
با تابش نور به صورتم از خواب بیدار شدم دیدم ساعت ۷ بود هنوز وقت داشتم پس رفتم دستشویی و کارای لازم رو انجام دادم لباسم هم عوض کردم رفتم پایین به اجوما گفتم صبحونه رو بیاره و خودم رفتم رو مبل تا فیلم ببینم که
اجوما: خانم صبحونه آمادس
ات: باشه الان میام
رفتم پای میز و غذا خوردم داشتم میخوردم که گوشیم زنگ خورد برداشتمش دوستم بود
هانی: واییییی ات قراره بیای کره؟
ات: آره ساعت ۸ باید فرودگاه باشم:)
هانی: دختر الان ساعت هفت و نیمه
ات: وایییییی هانی دیرم شده بوس بای
هانی: دیوونه خودمی بایییی عزیزم
*ات قطع کرد*
سریع رفتم بالا یه آرایش لایت کردم یکی از لباسام رو پوشیدم چمدونم هم برداشتم رفتم پایین از همه خدافظی کردم و کفشم رو پوشیدم رفتم تو حیاط منتظر راننده بودم
ات: زود باش دیرم شدهههههههه(داد)
راننده: ببخشید لطفا بیاین سوار شین
ات: واییییی بدووو گاز بدهههه (داد)
راننده: باشه لطفا آروم باشین
ات: آرومم ولی خیلی داری یواش میری
راننده: اگه میخوای دو ساعت با پلیس درگیر بشی باشه
ات: اهههه باشه ولی دیرم شده
رسیدم و عین جت چمدونم رو برداشتم دویدم سمت فرودگاه خدارو شکر سر وقت رسیدم هواپیما حرکت نکرده بود نفس عمیقی کشیدم و کنار یه پسری نشستم
الکس: سلام
ات:سلام
الکس: اسمت چیه خانم کوچولو؟
ات: یاااا من کوچولو نیستم و اسمم هم اته اسم خودت چیه؟
الکس: کوچولو هستی اسم منم الکسه خوشبختم خانم کوچولو:))
ات: یاااا به من نگو کوچولوووو
الکس: باشه بابا 😂
ات: نخند دیوونه
الکس: راستی دختر خوشگلی هستی اهل کجایی؟
ات: کره تو خودت مال کجایی؟
الکس: آفریقا
ات: واقعاااا؟
الکس: نه بابا شوخی کردم منم کره ای هستم
ات: نمکدون:/
پسر خوشگلی بود وایییی کراش زدم روش چه جذابههههه پوست سفیدش موهای بلوندش قد بلندش واییی خداا مطمئنم از این جذابتر تو زندگیم قرار نیست بیاد باید بیشتر بشناسمشششش (شاید اومد...)
الکس: راستی چند سالته؟
ات: ۲۳ تو چی؟
الکس: ۲۷ سالمه:)
ات: عه بهت میخورد ۲۰ سالت باشه
الکس: یعنی ازت کوچیک تر؟
ات: خوب آره
الکس: ولی ازت بزرگترم خانم کوچولو
ات: یاااااا من کوچولو نیستممممم
الکس: آروم باش بابا باشه کوچولو نیستی
ات: اهههه
سرم رو برگردوندم اونور
الکس: الان مثلا قهری؟:))
ات: نه
الکس: قهر نکن
ات: قهر نیستم
الکس: بله معلومه:)
ات: عهههه میزنم صدا بز بدی!!
الکس: با بزرگترت درست حرف بزن
ات: باشه پدربزرگ جونم
الکس: عهههه من پدربزرگتم؟؟؟
ات: آره 😂
الکس: دیوونه :/
یه زنه: چه زوج کیوتی هستن (خنده)
یه زن دیگه: آره خیلی کیوتن (لبخند)
ات: جاننننن؟ چییییی؟ زوجججج؟
الکس: ما زوج نیستیم
همون زنه: عه ببخشید
وایییی از خجالت غش کردم اون به ما گفت زوج سریع رفتم تو گوشیم تا حواسم پرت شه الکس هم داشت نگام میکردم سعی کردم به روی خودم نیارم
الکس ویو:
اون زنه داشت چی زر زر میکرد واسه خودش منو ات زوج هم باشیم ولی چیز بدی هم نگفت خوشم اومد ات خجالت کشیده بود چقدر کیوت بود انگار داشت با یکی چت میکردم اسمش رو my love ذخیره کرده بود فکر کنم دوست پسر داره ولی من عاشقشم اون خیلی خوشگله باید دوست دخترم بشه حتی شده به زور (عه زشته یکی رو بزور دوست دخترت کنی)
ات ویو:
رفتم تا با هانی چت کنم نگاه های الکس رو حس میکردم داشت خوابم میبرد و تاریکی....
الکس:
دیدم خوابش برد سرش رو گذاشتم رو شونه هام تا اینکه گفتن هواپیما درحال نشستنه و باید کمربند هامون رو ببندیم کمربندم رو بستم و کمربند ات رو هم بستم
ات ویو:
تو خواب بودم که یه گاوی داشت هعی میگفت بلندشو چشمم رو باز کردم اون الکس بود آروم چشمم رو ماساژ دادم
الکس: یااا دو ساعته دارم میگم بلند شو
ات: باشه ولی چرا بلند بشم؟ (خواب آلود)
الکس: هواپیما فرود اومده خانم خوابالو
ات: عههه یبار خانم کوچولو حالا خانو خوابالو؟ بعدی هم فکر کنم خانم رو مخه بشه
الکس: شاید بشه چون رو مخی:)
ات: *اخم کیوت*
الکس: چقدر کیوتی حالا پاشو بریم بیرون
ات: باشه برو منم میام
الکس: باشه خدافظ
ات: به امید دیدار
ات ویو:
رفت اومیدوارم بازم ببینمش خیلی خوشگل بود پسر خوبی هم بود واییی عاشقش شدم
چمدونم رو برداشتم رفتم از فرودگاه بیرون با دیدن کره خیلی ذوق کردم گوشیم رو برداشتم و زنگ زدم بابام بیاد دنبالم
_________________
بسه
چون پارت اوله شرط نمیزارم ولی لایک بکنید کامنت هم بزارید 🙂❤️
۲۵.۹k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.