دو پارتی از کوک 2(درخواستی)
دو پارتی از کوک 2(درخواستی)
#جمهوری_اسلامی_ایران
که ا.ت جلو چشماشو گرفت
کوک : چیشد؟نکنه خجالت کشیدی بیبی هوم ؟
کوک نزدیک گوش ا.ت میشه و میگه...
کوک : کاری میکنم از دلت در بیارم نظرت چیه؟ *آروم*
کوک از گوش ا.ت مکی زد ا.ت که انقد خمار شد گردن کوک گرفت از لب هاش مک میزد کوک ا.ت رو نشوند رو پاهاش که ا.ت میتونست د.یک کوک حس کنه کوک ا.ت رو بیشتر به خودش نزدیک کرد اونم باهاش کیس فرانسوی شروع کرد که ا.ت خودشو به د.یک کوک میمالید. کوک تو دهن ا.ت داشت ناله میکرد که کوک جای خودشو با ا.ت عوض کرد داشت لباس های ا.ت رو میآورد که با دیدن سی.نه های سفید ا.ت چشاش برق زد .
کوک اون یکی رو به دستش گرفت اون یکی رو مک میزد که با ناله های ا.ت کوک بیشتر ت.ح.ر.ی.ک میشد.
کوک : اههه بیبی
کوک همینطور پایین تر میرفت بوسه های خیسی میذاشت با دیدن پ.و.ص.ی ا.ت پوزخندی زد جاشو درس کرد د.ی.ک شو به پو.صی ا.ت میمالوند که صدای بمش گفت...
کوک : اجازه میدید پسرم وارد سوراخ تنگت بشه
ا.ت که انقدر خمار شده بود با سر تکون داد.
کوک : پوزخند*
کوک کم کم داشت د.یکشو وارد ا.ت میکرد که ا.ت لحظه ای جیغ بنفشی کشید
کوک : بیبی ناله کن جیغ نکش
ا.ت : کوک درد میکنه*بغض*
کوک : کوک؟
کوک دی.کش بیشتر داخل ا.ت کرد آروم شروع کرد به تلمبه زدن.
ا.ت : ددی خواهش میکنم آروم تر*گریه*
کوک : اههه..نمیشه...اههه...بیبی باید تقاص پسرم بدی*ضربشو تند تر کرد*
کوک : اهههه فا.ک اهههه
کوک : اهههههه فا.ک بیبی هههه
که یه لحظه کوک دست کشید به آرومی دی.کش از ا.ت آورد بیرون به ا.ت خیمه زد گفت...
کوک : چطوری برا ددی سا.ک بزنی هوم؟
ا.ت : کوک نه بدم میاد....*کوک آروم دی.کش وارد د.ه.ن ا.ت کرد گفت...
کوک : مواظب باش دندون نکشی پسرم دردش میاد
بعد از اینکه کوک سرعت بیشتر کرد تو دهن ا.ت ا.ر.ض.ا شد و خلاصه 7 راند رفتن.
5 سال بعد :
(اسم بچه : یونته )
ادمین : ایده اسم مثل آدم ندارم برا همین به عشق یونتان اسم بچشون یونته هست)
یونته : بابایی
کوک : هوم
یونته : من چطور بدنیا اومدم؟
کوک : عاا ببین منو مامانت تا صبح زیر لحافداشتیم میرقصیدیم بعدش تو اومدی.
یونته : دیشبم داشتید بچه میساختین
کوک : جان؟
یونته : دیشب از اتاقتون صدایی میومد تو به مامان میگفتی بیبی بیشتر برام ناله کن
کوک : ا.ت عزیزم کمککککککککک
پایان*
به سلامتی یونتان لایک کن🗿🍷
#جمهوری_اسلامی_ایران
که ا.ت جلو چشماشو گرفت
کوک : چیشد؟نکنه خجالت کشیدی بیبی هوم ؟
کوک نزدیک گوش ا.ت میشه و میگه...
کوک : کاری میکنم از دلت در بیارم نظرت چیه؟ *آروم*
کوک از گوش ا.ت مکی زد ا.ت که انقد خمار شد گردن کوک گرفت از لب هاش مک میزد کوک ا.ت رو نشوند رو پاهاش که ا.ت میتونست د.یک کوک حس کنه کوک ا.ت رو بیشتر به خودش نزدیک کرد اونم باهاش کیس فرانسوی شروع کرد که ا.ت خودشو به د.یک کوک میمالید. کوک تو دهن ا.ت داشت ناله میکرد که کوک جای خودشو با ا.ت عوض کرد داشت لباس های ا.ت رو میآورد که با دیدن سی.نه های سفید ا.ت چشاش برق زد .
کوک اون یکی رو به دستش گرفت اون یکی رو مک میزد که با ناله های ا.ت کوک بیشتر ت.ح.ر.ی.ک میشد.
کوک : اههه بیبی
کوک همینطور پایین تر میرفت بوسه های خیسی میذاشت با دیدن پ.و.ص.ی ا.ت پوزخندی زد جاشو درس کرد د.ی.ک شو به پو.صی ا.ت میمالوند که صدای بمش گفت...
کوک : اجازه میدید پسرم وارد سوراخ تنگت بشه
ا.ت که انقدر خمار شده بود با سر تکون داد.
کوک : پوزخند*
کوک کم کم داشت د.یکشو وارد ا.ت میکرد که ا.ت لحظه ای جیغ بنفشی کشید
کوک : بیبی ناله کن جیغ نکش
ا.ت : کوک درد میکنه*بغض*
کوک : کوک؟
کوک دی.کش بیشتر داخل ا.ت کرد آروم شروع کرد به تلمبه زدن.
ا.ت : ددی خواهش میکنم آروم تر*گریه*
کوک : اههه..نمیشه...اههه...بیبی باید تقاص پسرم بدی*ضربشو تند تر کرد*
کوک : اهههه فا.ک اهههه
کوک : اهههههه فا.ک بیبی هههه
که یه لحظه کوک دست کشید به آرومی دی.کش از ا.ت آورد بیرون به ا.ت خیمه زد گفت...
کوک : چطوری برا ددی سا.ک بزنی هوم؟
ا.ت : کوک نه بدم میاد....*کوک آروم دی.کش وارد د.ه.ن ا.ت کرد گفت...
کوک : مواظب باش دندون نکشی پسرم دردش میاد
بعد از اینکه کوک سرعت بیشتر کرد تو دهن ا.ت ا.ر.ض.ا شد و خلاصه 7 راند رفتن.
5 سال بعد :
(اسم بچه : یونته )
ادمین : ایده اسم مثل آدم ندارم برا همین به عشق یونتان اسم بچشون یونته هست)
یونته : بابایی
کوک : هوم
یونته : من چطور بدنیا اومدم؟
کوک : عاا ببین منو مامانت تا صبح زیر لحافداشتیم میرقصیدیم بعدش تو اومدی.
یونته : دیشبم داشتید بچه میساختین
کوک : جان؟
یونته : دیشب از اتاقتون صدایی میومد تو به مامان میگفتی بیبی بیشتر برام ناله کن
کوک : ا.ت عزیزم کمککککککککک
پایان*
به سلامتی یونتان لایک کن🗿🍷
۳۶.۹k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.