فیک من پارت 1
جونگ کوک
کلاس پر از سر و صدا بود همه در حال مسخره بازی بودن مثل همیشه منم که حوصله این کلاس حوصله سربرو ندارم چی مشید یه اتفاق هیجان انگیز می افتاد این پسره تیهونگم که مثل همیشه داره دلقک بازی در میاره
معلم وارد میشه اوه فکر کنم یه دانشجویه جدید اومده از ترز راه رفتنش معلومه
تیهونگ ناگهان اروم میشه از بقل دستی میپرسم : این چشه والا جیمین که اومد کلی مسخرش کرد
بقل دستی میگه : انگار دانشجو جدیده از اشناهاشه انگار مثل تو جهشی خونده
تصورم از دانشجویه جدید یه پسر خرخون و قانون مدار دیگه داخل دانشگاه بود کلاس ما کلا دختر توش کمه هیچ دختری اینجا رو بر نمیداره
تصوراتم بهم ریخت ناگهان دانشجویه جدید وارد شد یه دختر کیوت با قد حدودا متوسط عینک گرد موهای بلند قهویه روشن موج دار با چشمای سبز شبیه کره ای ها نبود هیچیش حتی اسمش
اومد داخل دهن همه باز مونده بود چرا اون کلاس ما رو انتخاب کرده بود یه روزم اینجا دوم نمیاورد اخه اینجا پر پسرای وحشیه فکر کردنو گذاشتم کنار مثل بقیه میخواستم از بودن چند روزه اش لذت ببرم
دختر : سلام اسم من تالیاست از اشنایی باهاتون خوشبختم من تازه برگشتم کره پس امیدوارم هوامو داشته باشید
اگار حتی معلمونم هنوز تو شکه
معلم : عزیزم میخوایی کجا بشینی ؟
تالیا : ام اگه ایرادی نداره میشه پیش تیهونگ بشینم ؟
- معلوم که میشه
کل کلاس تقریبا زیر لب میگفتن تیهونگه خر شانس
وقتی به سمت صندلی رسید کل کلاس تعجب کردن با تیهونگ به بزن قدش عجیب انجام دادن تیهونگ گفت: از اخرین باری که دیدم چقدر بزرگتر شدی دختر !
تالیا که لبخند معصومانه ای به لب داشت گفت : ممنون نظر لطفته پسر عمو
کل کلاس از تعجب شاخ در اوردن
تا اومد بشینه و کتاباشو بچینه و درس شروع بشه
زنگ خورد و این اولین لطفی بود که این تالیا بهمون کرد
مرسی لایک کنید پلیز 💜✨
اون لباسه عکس لباس تالیاست💜✨
کلاس پر از سر و صدا بود همه در حال مسخره بازی بودن مثل همیشه منم که حوصله این کلاس حوصله سربرو ندارم چی مشید یه اتفاق هیجان انگیز می افتاد این پسره تیهونگم که مثل همیشه داره دلقک بازی در میاره
معلم وارد میشه اوه فکر کنم یه دانشجویه جدید اومده از ترز راه رفتنش معلومه
تیهونگ ناگهان اروم میشه از بقل دستی میپرسم : این چشه والا جیمین که اومد کلی مسخرش کرد
بقل دستی میگه : انگار دانشجو جدیده از اشناهاشه انگار مثل تو جهشی خونده
تصورم از دانشجویه جدید یه پسر خرخون و قانون مدار دیگه داخل دانشگاه بود کلاس ما کلا دختر توش کمه هیچ دختری اینجا رو بر نمیداره
تصوراتم بهم ریخت ناگهان دانشجویه جدید وارد شد یه دختر کیوت با قد حدودا متوسط عینک گرد موهای بلند قهویه روشن موج دار با چشمای سبز شبیه کره ای ها نبود هیچیش حتی اسمش
اومد داخل دهن همه باز مونده بود چرا اون کلاس ما رو انتخاب کرده بود یه روزم اینجا دوم نمیاورد اخه اینجا پر پسرای وحشیه فکر کردنو گذاشتم کنار مثل بقیه میخواستم از بودن چند روزه اش لذت ببرم
دختر : سلام اسم من تالیاست از اشنایی باهاتون خوشبختم من تازه برگشتم کره پس امیدوارم هوامو داشته باشید
اگار حتی معلمونم هنوز تو شکه
معلم : عزیزم میخوایی کجا بشینی ؟
تالیا : ام اگه ایرادی نداره میشه پیش تیهونگ بشینم ؟
- معلوم که میشه
کل کلاس تقریبا زیر لب میگفتن تیهونگه خر شانس
وقتی به سمت صندلی رسید کل کلاس تعجب کردن با تیهونگ به بزن قدش عجیب انجام دادن تیهونگ گفت: از اخرین باری که دیدم چقدر بزرگتر شدی دختر !
تالیا که لبخند معصومانه ای به لب داشت گفت : ممنون نظر لطفته پسر عمو
کل کلاس از تعجب شاخ در اوردن
تا اومد بشینه و کتاباشو بچینه و درس شروع بشه
زنگ خورد و این اولین لطفی بود که این تالیا بهمون کرد
مرسی لایک کنید پلیز 💜✨
اون لباسه عکس لباس تالیاست💜✨
۱۵.۴k
۰۱ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.