ویو ات
ویو ات
بالاخره کلاس تموم شد تا خونه دوییدم چون باید یه پرژه رو تکمیل کنم رسیدم خونه و درو باز کردم که ناپدریم و دیدم
(ناپدری اتو مینویسم ن/ا)
ن/ا: سلام خوش امدی
ات: سلام ممنونم
ورفتم بالا نمیدونم چرا کرمم گرفت در اتاق تهیونگ رو مث چی باز کردم
ویو ته(تهیونگ رو ته مینویسم در این حد گشاد😂)
داشتم به ات فگر میکردم که در اتاقم باز شد وای ات بود یه لحظه نتونستم نفس بکشم واااای اما سرد برخورد کردم با ایکه عاشقشم
ته: چیه؟(سرد)
ات: گذاشتنت تو فیریزر برو بابا مغرور
واقعا الان دلم میخواست برم اتو بغل کنمو بگم دلم برات تنگ شده بودای خدا باید بهش اعتراف کنم
ویو ات
ته خیلیباهام سرده و سرش واقعا ناراحتم:(
دیدم یه پیام برام اومد از ته بود نوشته بو: ساعت 6بریم بیرون میخوام بهت یه چیزی بگم
تعجب کرده بودم ولی حالا
..............
مایل به پارت بعد؟
بالاخره کلاس تموم شد تا خونه دوییدم چون باید یه پرژه رو تکمیل کنم رسیدم خونه و درو باز کردم که ناپدریم و دیدم
(ناپدری اتو مینویسم ن/ا)
ن/ا: سلام خوش امدی
ات: سلام ممنونم
ورفتم بالا نمیدونم چرا کرمم گرفت در اتاق تهیونگ رو مث چی باز کردم
ویو ته(تهیونگ رو ته مینویسم در این حد گشاد😂)
داشتم به ات فگر میکردم که در اتاقم باز شد وای ات بود یه لحظه نتونستم نفس بکشم واااای اما سرد برخورد کردم با ایکه عاشقشم
ته: چیه؟(سرد)
ات: گذاشتنت تو فیریزر برو بابا مغرور
واقعا الان دلم میخواست برم اتو بغل کنمو بگم دلم برات تنگ شده بودای خدا باید بهش اعتراف کنم
ویو ات
ته خیلیباهام سرده و سرش واقعا ناراحتم:(
دیدم یه پیام برام اومد از ته بود نوشته بو: ساعت 6بریم بیرون میخوام بهت یه چیزی بگم
تعجب کرده بودم ولی حالا
..............
مایل به پارت بعد؟
۶.۹k
۳۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.