Why?p²⁵
یک سال بعد*
از اون موقع تا الان کوک رو ندیدم یعنی چالش خوبه خیلی نگرانشم یعنی خوب میشه ؟
جیون:اوماااا
جولیا:جانم
جیون:بیا بریم وسایل مدرسمون بچینیم
جولیا:بریم
امسال جیون میره کلاس اول ولی هنوز هم دلش میخواد باباشو ببینه باید فردا همه چیز رو بهش بگم
وسایل جیون رو چیدیم جیون رو خوابوندم که برای صبح خواب نمونه منم یه نیم تنه بایه شرتک پوشیدم هنوز هم هیکل فوق العادموبه نمایش میزاشت با اینکه بچه دار شده بودم ولی با کلی ورزش دوباره هیکلم رو آوردم رو فرم رفتم تو رخت خواب دیدم شیشه ها شکستن
جیون خلی ترسیده بود جوری که صدای قلبش رو میشنیدم
یهو دیدم ینفر امد داخل باورم نمیشد اون ....اون کوکه؟؟؟
کوک:بیب دلم برات تنگ شده بود
یهو دیدم جیون رفت بغلش
جیون:شوهرمممم
کوک:بیا اینجا ببینم میدونی چند وقته ندیدمت؟
جیون: چند وقت؟
کوک:یک ساللل
جیون:یا خدااا
جولیا:چه جوری اون نگهبان هارو رد کردی؟؟
کوک:برای یه مافیا همه چیز ممکنه
جولیا:صبر کن ببینم .......
اینم از پار ۲۵ بابا حمایت کنید بخدا پدرم داره در میاد
از اون موقع تا الان کوک رو ندیدم یعنی چالش خوبه خیلی نگرانشم یعنی خوب میشه ؟
جیون:اوماااا
جولیا:جانم
جیون:بیا بریم وسایل مدرسمون بچینیم
جولیا:بریم
امسال جیون میره کلاس اول ولی هنوز هم دلش میخواد باباشو ببینه باید فردا همه چیز رو بهش بگم
وسایل جیون رو چیدیم جیون رو خوابوندم که برای صبح خواب نمونه منم یه نیم تنه بایه شرتک پوشیدم هنوز هم هیکل فوق العادموبه نمایش میزاشت با اینکه بچه دار شده بودم ولی با کلی ورزش دوباره هیکلم رو آوردم رو فرم رفتم تو رخت خواب دیدم شیشه ها شکستن
جیون خلی ترسیده بود جوری که صدای قلبش رو میشنیدم
یهو دیدم ینفر امد داخل باورم نمیشد اون ....اون کوکه؟؟؟
کوک:بیب دلم برات تنگ شده بود
یهو دیدم جیون رفت بغلش
جیون:شوهرمممم
کوک:بیا اینجا ببینم میدونی چند وقته ندیدمت؟
جیون: چند وقت؟
کوک:یک ساللل
جیون:یا خدااا
جولیا:چه جوری اون نگهبان هارو رد کردی؟؟
کوک:برای یه مافیا همه چیز ممکنه
جولیا:صبر کن ببینم .......
اینم از پار ۲۵ بابا حمایت کنید بخدا پدرم داره در میاد
۸.۱k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.