پارت چند بودیم؟؟
عروسی تموم میشه و مهمونا میرن ولی ات تو سالن میشینه و نمیره خونه...شوگا که تا الان تو حیاط بود میاد داخل و میبینه ات نشسته رو صندلی و داره اروم اروم گریه میکنه
علامت شوگا-
علانت ات+
-بلند شو بریم دیگه خستمه
+لطفا تنهام بزار
-میدونم ناراحتی منم ناراحتم ولی با گریه چیزی درست نمیشه
+ولم کن لطفااااا
-من میرم تو ماشین آروم شدی بیا
ات ویو
خدایا این چه سرنوشتیه من دارم؟؟؟چرا باید با کسی ازدواج کنم که دوسش ندارم؟؟هع چه خوش خیال بودم فکر میکردم خوشبخت میشم...بیچاره شوگا اونم ناراحته..هعی بلند شم برم کمرم درد میکنه
ویو شوگا
تو ماشین خوابیده بودم که یکی درو بتز کرد نشست داخل نگاخ کردم دیدم اته...میدونستم حوصله نداره پس چیزی نگفتم ماشینو روشن کردم و حرکت کردم تو کل راه یه کلمه هم حرف نزدیم
وقتی رسیدیم ات بدون هیچ حرفی مستقیم رفت تو اتاقشو درو کوبید بهم
منم رفتم استراحت کنم
ات ویو
لباسامو عوض کردم حتی زیپلباسم رو هم خودم دراوردم به اون نگفتم بیاد کمکم
نشستم رو تخت و به زندگیم فکر کردم که یچیزی لای پام حس کردم رفتم دستشویی و دیدم پریود شدم ... زندگی با من لجه پد ندارمممممممم
علامت شوگا-
علانت ات+
-بلند شو بریم دیگه خستمه
+لطفا تنهام بزار
-میدونم ناراحتی منم ناراحتم ولی با گریه چیزی درست نمیشه
+ولم کن لطفااااا
-من میرم تو ماشین آروم شدی بیا
ات ویو
خدایا این چه سرنوشتیه من دارم؟؟؟چرا باید با کسی ازدواج کنم که دوسش ندارم؟؟هع چه خوش خیال بودم فکر میکردم خوشبخت میشم...بیچاره شوگا اونم ناراحته..هعی بلند شم برم کمرم درد میکنه
ویو شوگا
تو ماشین خوابیده بودم که یکی درو بتز کرد نشست داخل نگاخ کردم دیدم اته...میدونستم حوصله نداره پس چیزی نگفتم ماشینو روشن کردم و حرکت کردم تو کل راه یه کلمه هم حرف نزدیم
وقتی رسیدیم ات بدون هیچ حرفی مستقیم رفت تو اتاقشو درو کوبید بهم
منم رفتم استراحت کنم
ات ویو
لباسامو عوض کردم حتی زیپلباسم رو هم خودم دراوردم به اون نگفتم بیاد کمکم
نشستم رو تخت و به زندگیم فکر کردم که یچیزی لای پام حس کردم رفتم دستشویی و دیدم پریود شدم ... زندگی با من لجه پد ندارمممممممم
۹.۴k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.