بی تو نمی تونم P7
دو ماه بعد
ا.ت . چند روزه کوک باهام سرد تر شده و این منو ناراحت میکنه
راستی توی این دو ماه آلیا و تهیونگ به هم دیگه اعتراف کردن
امروز یه پیام برام اومد تعجب کردم دیدم
نوشته اگر میخواهی
بدونی چرا کوک باهات سرد شده ساعت ۳ به به این آدرس برو
منم شک کردم
۲ ساعت بعد
ا.ت. تقریبا آماده شده بودم که بعد سوییچ ماشینی رو
برداشتم و رفتم
پارکینگ
سوار ماشین شدم و حرکت کردم
به آدرس رسیدم کلاهم رو گذاشتم که کوک نفهمه من اونجا هستم
دیدم رسیدم به کنار دریا
رفتم جلوتر و روی صندلی نشستم
دیدم کوک ۳ تا صندلی اونور تر نشسته
و یه دختر هم بعد اومد نمیشنیدم که چی میگفتن.
اول فکر کردم منجیرشه
چون کوک خواننده شده و تقریبا داره معروف میشه
چند دقیقه بعد دیدم دارن میخندن
بعد با چیزی که دیدم اشکام ریختن
کوک داشت از دختره ل.ب میگرفت
سریع دویدم توی ماشین
رفتم خونه تهیونگ و آلیا وقتی زنگ زدم آلیا و تهیونگ درو باز کردن با
دیدن اشکهای من شکه شدن
بعد گفتن
(گاز ازین به بعد اسم ا.ت میشه میا
و اسم دختری که کوک میبوسید النا.)
میا بیا داخل بیرو وای نسا رفتم داخل دست از گریه بر نمی داشتم
همچی رو بهشون با گریه توضیح دادم و عکسایی که گرفته بودم نشونشون دادم
(کوک و میا ازدواج کردن)
و گفتم میخوام طلاق بگیرم دیگه تحمل درک اون صحنه برام سخت بود
گار این پارت زیاد گزاشتم جبران روزایی که نبودم
مثل همیشه لایک و فالو یادتون نره
دوستون دارم
بای بای🥰😍🥰
ا.ت . چند روزه کوک باهام سرد تر شده و این منو ناراحت میکنه
راستی توی این دو ماه آلیا و تهیونگ به هم دیگه اعتراف کردن
امروز یه پیام برام اومد تعجب کردم دیدم
نوشته اگر میخواهی
بدونی چرا کوک باهات سرد شده ساعت ۳ به به این آدرس برو
منم شک کردم
۲ ساعت بعد
ا.ت. تقریبا آماده شده بودم که بعد سوییچ ماشینی رو
برداشتم و رفتم
پارکینگ
سوار ماشین شدم و حرکت کردم
به آدرس رسیدم کلاهم رو گذاشتم که کوک نفهمه من اونجا هستم
دیدم رسیدم به کنار دریا
رفتم جلوتر و روی صندلی نشستم
دیدم کوک ۳ تا صندلی اونور تر نشسته
و یه دختر هم بعد اومد نمیشنیدم که چی میگفتن.
اول فکر کردم منجیرشه
چون کوک خواننده شده و تقریبا داره معروف میشه
چند دقیقه بعد دیدم دارن میخندن
بعد با چیزی که دیدم اشکام ریختن
کوک داشت از دختره ل.ب میگرفت
سریع دویدم توی ماشین
رفتم خونه تهیونگ و آلیا وقتی زنگ زدم آلیا و تهیونگ درو باز کردن با
دیدن اشکهای من شکه شدن
بعد گفتن
(گاز ازین به بعد اسم ا.ت میشه میا
و اسم دختری که کوک میبوسید النا.)
میا بیا داخل بیرو وای نسا رفتم داخل دست از گریه بر نمی داشتم
همچی رو بهشون با گریه توضیح دادم و عکسایی که گرفته بودم نشونشون دادم
(کوک و میا ازدواج کردن)
و گفتم میخوام طلاق بگیرم دیگه تحمل درک اون صحنه برام سخت بود
گار این پارت زیاد گزاشتم جبران روزایی که نبودم
مثل همیشه لایک و فالو یادتون نره
دوستون دارم
بای بای🥰😍🥰
۴.۲k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.