بی پروایی
دل از نگاه شنوای بیرون از شیشه به ناله می آید که چرا من نتوانستم گوشم را به شیشه بچسبانم گاه بمالم گاه بفشارم گاه .... من نتوانستم پروانه وار در اثر به تن کشیدن لذت هوای هوس بوی تن یارم را حس کنم تا بتوانم از دید یک بین نگاه هیز به او لمس تنش را با لمس تن خودم در هم آمیزم و ببینم که آه او چقدر مرا در شهوت اندام سپیدش رها میسازد تا داستان خودم را تعریف کنم...
۳.۴k
۲۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.