Miracle part 25
می یونگ وارد اتاقش شد و خودش رو پرت کرد روی تختش
می یونگ : آه خسته شدم
صدای پیامک از گوشی می یونگ اومد که می یونگ گوشیش رو برداشت تا ببینه کی پیام داده…با دیدن پیام از طرف جونگ کوک برق زده روی تخت نشست و پیامش رو باز کرد و آروم خوند
می یونگ : امشب برای شام باهام میای بیرون ؟!...الان ازم خواست باهاش برم بیرون ؟!
می یونگ سرش رو کرد توی بالشت و جیغ خفه ای از خوشحالی کرد
می یونگ : الان چیکار کنم ؟!...چی بگم ؟!
می یونگ در جواب به سوال جونگ کوک باشه ای گفت که کوک گفت ساعت ٧:٣٠ میاد دنبالش
می یونگ : یک ساعت فرصت دارم خوبه…
می یونگ رفت حموم و با حوله اومد بیرون که در اتاقش باز شد و مین هی اومد تو…هردو با تعجب به هم دیگه خیره شده بودند
مین هی : چرا این موقع شب رفتی حموم ؟!
می یونگ : می خوام با می جو برم بیرون
مین هی : الان ؟!
می یونگ : آره
می یونگ : داری جایی میری ؟!...چرا آنقدر تیپ زدی ؟!
مین هی نگاهی به استایلش انداخت و گفت
مین هی : خیلی تیپ زدم ؟!
می یونگ : هوم خیلی…راستی اصلا داری با کی میری بیرون ؟!
مین هی : با یکی از دوستام
می یونگ : کی ؟!
مین هی : تو نمیشناسیش
مین هی نگاهی به ساعتش انداخت و گفت
مین هی : من دیگه باید برم بای
می یونگ : بای
مین هی از اتاق خارج شد که می یونگ برگشت و نگاهی به اطرافش انداخت و گفت
می یونگ : حالا چی بپوشم ؟!
اسلاید دو : استایل مین هی
#فیک
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#بی_تی_اس
#فیک_تهیونگ
#فیک_جونگ_کوک
#فیک_بی_تی_اس
می یونگ : آه خسته شدم
صدای پیامک از گوشی می یونگ اومد که می یونگ گوشیش رو برداشت تا ببینه کی پیام داده…با دیدن پیام از طرف جونگ کوک برق زده روی تخت نشست و پیامش رو باز کرد و آروم خوند
می یونگ : امشب برای شام باهام میای بیرون ؟!...الان ازم خواست باهاش برم بیرون ؟!
می یونگ سرش رو کرد توی بالشت و جیغ خفه ای از خوشحالی کرد
می یونگ : الان چیکار کنم ؟!...چی بگم ؟!
می یونگ در جواب به سوال جونگ کوک باشه ای گفت که کوک گفت ساعت ٧:٣٠ میاد دنبالش
می یونگ : یک ساعت فرصت دارم خوبه…
می یونگ رفت حموم و با حوله اومد بیرون که در اتاقش باز شد و مین هی اومد تو…هردو با تعجب به هم دیگه خیره شده بودند
مین هی : چرا این موقع شب رفتی حموم ؟!
می یونگ : می خوام با می جو برم بیرون
مین هی : الان ؟!
می یونگ : آره
می یونگ : داری جایی میری ؟!...چرا آنقدر تیپ زدی ؟!
مین هی نگاهی به استایلش انداخت و گفت
مین هی : خیلی تیپ زدم ؟!
می یونگ : هوم خیلی…راستی اصلا داری با کی میری بیرون ؟!
مین هی : با یکی از دوستام
می یونگ : کی ؟!
مین هی : تو نمیشناسیش
مین هی نگاهی به ساعتش انداخت و گفت
مین هی : من دیگه باید برم بای
می یونگ : بای
مین هی از اتاق خارج شد که می یونگ برگشت و نگاهی به اطرافش انداخت و گفت
می یونگ : حالا چی بپوشم ؟!
اسلاید دو : استایل مین هی
#فیک
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#بی_تی_اس
#فیک_تهیونگ
#فیک_جونگ_کوک
#فیک_بی_تی_اس
۳۳.۹k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.