پارت جدید
Life full of pain
Part4
ات ویو:
اون مرتیکه رفت عوضی ... به من سیلی میزنه ... فک میکنه چه عنیه آشغال عوضی
داشتم با خودم حرف میزدم یهو چند نفر اومدن تو اتاق و گفتن
میکاپر یک : خانم آقا فرمودن آماده تون کنیم
ات : باشه
(اون دختره رو با *نشون میدم )
*لطفا با ما تشریف بیارید حمام
ات : باشه
رفتیم تو حمام لباسام در آوردن آه چندشا بدم میاد کسی بهم دست بزنه
یکی شروع کرد پشمایی که نداشتم رو شیو کرد یکی موهام می‌شست یکی هم به صورتم ماسک میزد
(سلام گلای تو خونه انسیه م خب بچه ها برا اینکه اطلاعاتتون بره بالا میگم بهتون ، توی حمام اگر ماسک های صورت رو بزنیم خیلی بهتر نتیجه می‌بینید چون منافذ بازه و باعث میشه اون مواد به خورد پوستتون بره ، تعریف نباشه به عنوان یه مشاور اینارو میگم که پوستتون همیشه بدرخشه😊😂)
بعد از ۳ ساعت اومدیم بیرون
نشستم میکاپ رو انجام دادن موهامو رو بهشون گفتم صاف و لخت ( لُخت نه منحرفا لَخت😂) بزارن و میکاپ لایتی انجام بدن
وقتی تموم شد یه لباس فوق‌العاده زیبا و نسبتا باز آوردن و گفتن بپوشم وقتی کامل آماده شدم یه ادکلن دادن بهم زدم روی گردنم و وسط سینه هام کارشون که تمام شد رفتن بیرون رفتم تو آینه خودم رو دیدم
پشمام فر خورددددددددد حاجییی این منممممم؟؟؟؟؟؟؟؟ ناخواسته نگاهم به قسمت لخت بدنم افتاد خیلی میدرخشیدم تو این لباس باور نمیشه قربون خودم برمم مننننن (😔😂)
کوک ویو :
رفتم بالا یاد ات افتادم رفتم سمت اتاقش در اتاق باز کردم و دیدمش گفت
ات : هوی مرتیکه شاید لخت باشم همینجوری سرت رو میندازی پایین میای داخل ک چی بشه؟
کوک : رفتم سمتش و دستم دور کمرش حلقه کردم و گفتم
کوک : هومم ... بیب الانم فرقی با لخت بودنت نداره ... ضمنا تو جزو اموال منی بخوای یا نخوای من لختت رو میبینم
بعد سرم رو کردم تو گردنش و عطر رو وارد ریه هام کردم و نفسم رو گردنش خالی کردم که دیدم بدنش لرزید پوزخند زدم و برای اذیت کردنش دستام رو روی بدنش به رقص در آوردم و جای جای بدنش رو لمس کردم
ات ویو :
لعنتی داشتم تحریک میشدم هرچی پسش میزدم بیشتر کارش رو پیش می‌برد که یکی در زد وای خدایا مرسی
کوک : کدوم خروس بی محلیه ؟
ته : بیام ؟
کوک : بیا ته
ته : کوک برا.....پشمامممممم کوک نمیخوای این فرشته رو معرفی کنی؟؟
کوک : ات دوست دخترم
ات: [وات؟ دوس دختر؟ چی ؟ با اون فشار کی به کمرم وارد کرد فهمیدم باید نقش بازی کنم ]
ته : اوو خوش بختم ات زیبا
ات :م..ممنونم
Part4
ات ویو:
اون مرتیکه رفت عوضی ... به من سیلی میزنه ... فک میکنه چه عنیه آشغال عوضی
داشتم با خودم حرف میزدم یهو چند نفر اومدن تو اتاق و گفتن
میکاپر یک : خانم آقا فرمودن آماده تون کنیم
ات : باشه
(اون دختره رو با *نشون میدم )
*لطفا با ما تشریف بیارید حمام
ات : باشه
رفتیم تو حمام لباسام در آوردن آه چندشا بدم میاد کسی بهم دست بزنه
یکی شروع کرد پشمایی که نداشتم رو شیو کرد یکی موهام می‌شست یکی هم به صورتم ماسک میزد
(سلام گلای تو خونه انسیه م خب بچه ها برا اینکه اطلاعاتتون بره بالا میگم بهتون ، توی حمام اگر ماسک های صورت رو بزنیم خیلی بهتر نتیجه می‌بینید چون منافذ بازه و باعث میشه اون مواد به خورد پوستتون بره ، تعریف نباشه به عنوان یه مشاور اینارو میگم که پوستتون همیشه بدرخشه😊😂)
بعد از ۳ ساعت اومدیم بیرون
نشستم میکاپ رو انجام دادن موهامو رو بهشون گفتم صاف و لخت ( لُخت نه منحرفا لَخت😂) بزارن و میکاپ لایتی انجام بدن
وقتی تموم شد یه لباس فوق‌العاده زیبا و نسبتا باز آوردن و گفتن بپوشم وقتی کامل آماده شدم یه ادکلن دادن بهم زدم روی گردنم و وسط سینه هام کارشون که تمام شد رفتن بیرون رفتم تو آینه خودم رو دیدم
پشمام فر خورددددددددد حاجییی این منممممم؟؟؟؟؟؟؟؟ ناخواسته نگاهم به قسمت لخت بدنم افتاد خیلی میدرخشیدم تو این لباس باور نمیشه قربون خودم برمم مننننن (😔😂)
کوک ویو :
رفتم بالا یاد ات افتادم رفتم سمت اتاقش در اتاق باز کردم و دیدمش گفت
ات : هوی مرتیکه شاید لخت باشم همینجوری سرت رو میندازی پایین میای داخل ک چی بشه؟
کوک : رفتم سمتش و دستم دور کمرش حلقه کردم و گفتم
کوک : هومم ... بیب الانم فرقی با لخت بودنت نداره ... ضمنا تو جزو اموال منی بخوای یا نخوای من لختت رو میبینم
بعد سرم رو کردم تو گردنش و عطر رو وارد ریه هام کردم و نفسم رو گردنش خالی کردم که دیدم بدنش لرزید پوزخند زدم و برای اذیت کردنش دستام رو روی بدنش به رقص در آوردم و جای جای بدنش رو لمس کردم
ات ویو :
لعنتی داشتم تحریک میشدم هرچی پسش میزدم بیشتر کارش رو پیش می‌برد که یکی در زد وای خدایا مرسی
کوک : کدوم خروس بی محلیه ؟
ته : بیام ؟
کوک : بیا ته
ته : کوک برا.....پشمامممممم کوک نمیخوای این فرشته رو معرفی کنی؟؟
کوک : ات دوست دخترم
ات: [وات؟ دوس دختر؟ چی ؟ با اون فشار کی به کمرم وارد کرد فهمیدم باید نقش بازی کنم ]
ته : اوو خوش بختم ات زیبا
ات :م..ممنونم
۳۵.۱k
۲۵ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.