دلت خون و دلم تنهاست
دلت خون و دلم تنهاست
گناهش گردن دنیاست
اگرچه خوب می خندیم
غمی در چشم ها پیداست
ولی این را بدان جانان
که این غم یک غم زیباست
به دوری گرچه مجبوریم
مکان در عشق بی معناست
تو غمگینی اگر آنجا
درونم آتشی برپاست
اگر در اوج می رقصی
چه ذوقی در دلم اینجاست
سکوتم عشق می ورزد
صدایش در دلت گویاست
تو را بی بوسه می بوسم
جهان مبهوت عشق ماست
گناهش گردن دنیاست
اگرچه خوب می خندیم
غمی در چشم ها پیداست
ولی این را بدان جانان
که این غم یک غم زیباست
به دوری گرچه مجبوریم
مکان در عشق بی معناست
تو غمگینی اگر آنجا
درونم آتشی برپاست
اگر در اوج می رقصی
چه ذوقی در دلم اینجاست
سکوتم عشق می ورزد
صدایش در دلت گویاست
تو را بی بوسه می بوسم
جهان مبهوت عشق ماست
۶.۲k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲