مافیای من پارت ۶ ♡
هیونا : لباسو پوشیدم ( عکسشو پست بعد میزارم ) کوک خوشش اومد همینو خریدیم بعدم رفتیم تا واسه خودش خرید کنیم.
* چند ساعت بعد *
هیونا : وای میشه یکم بشینیم خسته شدم .
کوک : قرار نیس بشینیم جون میخواییم بریم آبمیوه بخوریم .
هیونا : با کوک رفتیم هردومون بستنی شکلاتی سفارش دادیم .
کوک : از قیافت معلومه سوال داری بپرس !!
هیونا : کوک تو از کجا مارو میشناسی ؟؟
کوک : چند وقت پیش من با پدرت قمار کردم سر ۷ میلیارد دلار و من بردم ولی پدرت پول رو بهم نداد بعدم گف یکی از دخترام رو بهت میدم همون لحظه گف یونا رو بهت میدم وقتی یونا رو دیدم فهمیدم ه*ر*ز*ه ست واسه همین تورو انتخاب کردم.
هیونا : بلخره منو یونا خواهریم از یه خونیم چرا منو انتخاب کردی ؟
کوک : درسته هم خونین ولی تو اخلاقت زمین تا آسمون با یونا فرق داره .
هیونا : با حرفاش آرامش کرفتم ....
* چند ساعت بعد *
هیونا : وای میشه یکم بشینیم خسته شدم .
کوک : قرار نیس بشینیم جون میخواییم بریم آبمیوه بخوریم .
هیونا : با کوک رفتیم هردومون بستنی شکلاتی سفارش دادیم .
کوک : از قیافت معلومه سوال داری بپرس !!
هیونا : کوک تو از کجا مارو میشناسی ؟؟
کوک : چند وقت پیش من با پدرت قمار کردم سر ۷ میلیارد دلار و من بردم ولی پدرت پول رو بهم نداد بعدم گف یکی از دخترام رو بهت میدم همون لحظه گف یونا رو بهت میدم وقتی یونا رو دیدم فهمیدم ه*ر*ز*ه ست واسه همین تورو انتخاب کردم.
هیونا : بلخره منو یونا خواهریم از یه خونیم چرا منو انتخاب کردی ؟
کوک : درسته هم خونین ولی تو اخلاقت زمین تا آسمون با یونا فرق داره .
هیونا : با حرفاش آرامش کرفتم ....
۲.۶k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.