@rose scenario
داشتی توی کلاب میرقصیدی و نمیدونستی پسری که باهات اومده بود کجاست گفته بود که میره براتون نوشیدنی بیاره ولی هنوز برنگشته بود. اما خب نیومدنش هم برات مهم نبود چون انقدر غرق موزیک شده بودی که نمیخواستی ذهنت رو درگیر چیز دیگه ای بجز رقصیدن کنی همینطور که داشتی بدنت رو با ریتم موزیک تکون میدادی حس کردی کسی دستش رو روی پهلوت گذاشت باید برمیگشتی و بهش میگفتی که بره و دستشو از دور کمرت برداره اما اینکارو نکردی و بجاش آروم باهاش رقصیدی فرد غریبه تو رو به خودش نزدیک تر کرد و کمترت رو به بدنش تکیه داد و تو متوجه قد بلند و بدن عضلانیش شدی دستهاش آروم روی بدست حرکت میکرد و کم کم به سمت بالا میومد با یک دستش آروم گردنت رو گرفت و با دست دیگش بدنت رو از حرکت متوقف کرد
و اجازه حرکت بهت نداد
حرکت لبهاش وقتی کنار گوشت زمزمه میکرد رو حسن کردی "اینجا چیکار میکنی؟
صداش رو شناختی در حالیکه چشمهات از تعجب آخرین حد ممکن باز شده بود سعی کردی بچرخی او از بغلش بیرون بیای اما اون تورو محکم توی بغلش ۱۰۱ گرفته بود. سرت رو تا جایی که میتونستی چرخوندی
و بهش نگاه کردی سرجات خشکت زد.
مرد پشت سرت رئیست بود.
و اجازه حرکت بهت نداد
حرکت لبهاش وقتی کنار گوشت زمزمه میکرد رو حسن کردی "اینجا چیکار میکنی؟
صداش رو شناختی در حالیکه چشمهات از تعجب آخرین حد ممکن باز شده بود سعی کردی بچرخی او از بغلش بیرون بیای اما اون تورو محکم توی بغلش ۱۰۱ گرفته بود. سرت رو تا جایی که میتونستی چرخوندی
و بهش نگاه کردی سرجات خشکت زد.
مرد پشت سرت رئیست بود.
۷.۱k
۱۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.