پارت ۱
پارت ۱
زندگی مافیایی من با پسر عمو خشن🎚🗡
نویسنده ویو 📍
(داستان ما از اونجایی شروع میشه که خانواده ا.ت همیشه اونو با جونگ کوک مقایسه میکنن اما خبر ندارن چقدر با این کار ا.ت ناراحت میشه )
ا.ت ویو
اه دوباره این جونگ کوک . آخه من چه گناهی کردم . اعصابم خورد بود پس کارام رو کردم برم بار
فلش بک به بار
آنقدر مست کردم که اسمم یادم نمیومد که یهو یه پسره ای اومد دستشو گزاشت روی رون پام و.........
ویو جونگ کوک
آمده بودم با بچه ها (اعضا ) بار که یه نفر رو دیدم خیلی شبیه ا.ت بود و یه نفر داشت مزاحمش میشد
رفتم جلو تر دیدم ا.ت
تا جایی که میتونستم اون پسره رو زدم بعدم ا.ت رو بردم
فلش بک به خونه ا.ت
رسیدم دم خونشون زنگ در رو زدم که دایی سوهو ( پدر ا.ت ) جواب داد
پدر ا.ت: عه جونگ کوک تو اینجا چه کار میکنی ا.ت چرا بی هوش
گفتم : توی بار دیدمش هوشیاری نداشت آور دمش
پدر ا.ت : دستت درد نکنه جونگ کوک دیگه نمیدونم از دست این بچه چه کار کنم . راستش با زن داییت مشورت کردیم که اگر مشکلی نداشته باشی ا.ت چند روز بیاد پیش تو ، منو زن دایی هم بریم پاریس
.
.
خمارییی😈
شرط: ۲۰لایک💞📍
۸کامنت💞📍
زندگی مافیایی من با پسر عمو خشن🎚🗡
نویسنده ویو 📍
(داستان ما از اونجایی شروع میشه که خانواده ا.ت همیشه اونو با جونگ کوک مقایسه میکنن اما خبر ندارن چقدر با این کار ا.ت ناراحت میشه )
ا.ت ویو
اه دوباره این جونگ کوک . آخه من چه گناهی کردم . اعصابم خورد بود پس کارام رو کردم برم بار
فلش بک به بار
آنقدر مست کردم که اسمم یادم نمیومد که یهو یه پسره ای اومد دستشو گزاشت روی رون پام و.........
ویو جونگ کوک
آمده بودم با بچه ها (اعضا ) بار که یه نفر رو دیدم خیلی شبیه ا.ت بود و یه نفر داشت مزاحمش میشد
رفتم جلو تر دیدم ا.ت
تا جایی که میتونستم اون پسره رو زدم بعدم ا.ت رو بردم
فلش بک به خونه ا.ت
رسیدم دم خونشون زنگ در رو زدم که دایی سوهو ( پدر ا.ت ) جواب داد
پدر ا.ت: عه جونگ کوک تو اینجا چه کار میکنی ا.ت چرا بی هوش
گفتم : توی بار دیدمش هوشیاری نداشت آور دمش
پدر ا.ت : دستت درد نکنه جونگ کوک دیگه نمیدونم از دست این بچه چه کار کنم . راستش با زن داییت مشورت کردیم که اگر مشکلی نداشته باشی ا.ت چند روز بیاد پیش تو ، منو زن دایی هم بریم پاریس
.
.
خمارییی😈
شرط: ۲۰لایک💞📍
۸کامنت💞📍
۱۱.۶k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.