هری پاتر
وقتی مریض میشی
هری: بدنت درد میکنه و گریه میکنی*هی هی هی هی آروم باش چیزی نیست الان خانوم پامفری میاد! ( بغلت میکنه)
رون: هی نگران نباش سرما خوردگی مشنگ هاست!
سدریک: ( معجون بدون استخون ریخته رو دستت) هی نگاه کن اونقدرا هم بد نیست.. با دستت ور میره
ا/ت: ولی معجون دردش خیلی زیاده :(
سدریک: من اینجا هویج پرنده ام؟ 😉
رابرت هیلیارد ( ارشد ریونکلا ) : تب داشتی* لپات گل انداخته ( خنده)
ا/ت: حوصله ندارم ( ضعیف)
رابرت: الان خوب میشی
مالفوی: سر کلاس اسنیپ سوختگی شدید گرفتی ( پاتیل داغ ریخت روت که بردنت درمونگاه* هی نگاه کن.. من من اینجام نترس خبب ( گریه) زود خوب میشی..خنده* عین مومیایی ها شدی :)
ریدل: بیهوش شده بودی که اومدی* حالت خوبه؟ خانوم گفته بخاطر امتحان سمج به خودت سخت گرفته بودی..دیگه تکرار نشه خب؟
هری: بدنت درد میکنه و گریه میکنی*هی هی هی هی آروم باش چیزی نیست الان خانوم پامفری میاد! ( بغلت میکنه)
رون: هی نگران نباش سرما خوردگی مشنگ هاست!
سدریک: ( معجون بدون استخون ریخته رو دستت) هی نگاه کن اونقدرا هم بد نیست.. با دستت ور میره
ا/ت: ولی معجون دردش خیلی زیاده :(
سدریک: من اینجا هویج پرنده ام؟ 😉
رابرت هیلیارد ( ارشد ریونکلا ) : تب داشتی* لپات گل انداخته ( خنده)
ا/ت: حوصله ندارم ( ضعیف)
رابرت: الان خوب میشی
مالفوی: سر کلاس اسنیپ سوختگی شدید گرفتی ( پاتیل داغ ریخت روت که بردنت درمونگاه* هی نگاه کن.. من من اینجام نترس خبب ( گریه) زود خوب میشی..خنده* عین مومیایی ها شدی :)
ریدل: بیهوش شده بودی که اومدی* حالت خوبه؟ خانوم گفته بخاطر امتحان سمج به خودت سخت گرفته بودی..دیگه تکرار نشه خب؟
۱۸.۱k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.