شروع تک پارتی ران

شروع تک پارتی ران

ساعت نزدیکای ۲ صبح بود دخترک خوابش نمیبرد صدای بارون نمیزاشت بخوابه پس تصمیم گرفت بره و قدم بزنه اون عاشق بارون بود و همیشه موقعی که بارون میومد میرفت و قدم میزد این بار هم رفت و زیر بارون درحال رقصیدن بود ولی نمیدونست که تنها نیست و یکی داره تماشاش میکنه هنگام رقص پاش لیز خورد و داشت میوفتاد ولی دستی کمرش رو گرفت و مانع از افتادن او شد
ا.ت : ش.شما کی هستید
دخترک کمی از این ترسید که یکی داشته تماشاش میکرده
اون شخص : من ران هایتانی هستم
ران : رقصت خیلی زیباست دوست دارم بیشتر ببینم
ا.ت : م.ممنون
ران : میای باهم برقصیم
ا.ت : اره
اون دوتا مشغول رقصیدن بودن و متوجه گذر زمان نشدن
یک پسر از دور داشت اسم ران رو صدا میزد
پسر : ران بیا بریممممممممممممممممممممممممممم
ران : ریندو یکم صبر کن
ریندو : باشه
ران به دختر یک شماره داد
ران : میخوام بیشتر باهات اشنا بشم نظزت چیه
ا.ت : چرا که نه
ران : بعدن میبینمت
کتش رو داد به دختر
ران : تو دیدار بعدیمون بهم پسش بده
ا.ت : باشه
ا.ت : امیدوارم زود تر هم رو ببینیم
ران : منم همینطور
پایان


دستم جر خورد🥲🥲
تک پارتی بعدی از کی باشه😈