عشق ابدی پارت ۸۳
عشق ابدی پارت ۸۳
ویو ته
خیلی ترسیده بودم . نه ! من نمیخوام
نمیدونم چرا همش منتظر بودم تا کوک نجاتم بده . هه
جونگ کوک چطور میخواد منو نجات بده؟ اون اصن کجا میخواد باشه که نجاتم بده؟
ته : کمکم کنید (داد)
*: صدات خیلی خوبه . مطمئنم اگر با این صدا برام ناله هم کنی معرکه تر میشه
ته : گمشو(عربده)
با پام زدم تو د.ی.ک.ش که صداش بلند شد
افتاد روی زمین
از موقعیت استفاده کردم پاشدم
داشتم ازش دور میشدم که یه کی زد تو کمرم
ته : آخخخخ
*:هرزه ی عوضی کجا میری ها؟ حالا تاوان این کارتم پس میدی(عربده)
ته : ولم کن کثافت . حرومی من همجنستم. چطور میتونی با هم جنست این کارو کنی؟ آشغال عوضی(عربده)
*: هه آره . پسری اما از یه دختر برام اغوا کننده تری(پوزخند)
ته : تو از کجا پیدات شد؟ ولم کن(داد و گریه)
دهنم داشت پاره میشد . بخاطر اون پارچه فاکی
نمیدونستم چیکار کنم ، خدایا کمکم کن
*:ببین اگر مثل آدم بزاری کارمو بکنم باهات ، اون وقت آزادی
ته : چه گوهی میخوای بخوری؟(عصبی)
*: هیچی فقط قراره آرومم کنی . الانم خیلی تحملش سخت تر شده ، البته به لطف لگد شما
ته : نه..نه... نکن ، نکن... ولم کن (داد)
ته : جونگ کوککککک(عربده)
پاهامو گرفت و نشست رو رونم
دستاش داشت میرفت سمت کمربندم که با یه حرکت تو زمین رفت
*: تو دیگه کدوم آشغالی هستی؟(داد)
^: کی بهت اجازه داده بهش دست بزنی؟(عربده)
*: برو گمشو . تو کیشی که زر میزنی؟
^: میخوای بدونی؟ باشه
نمیتونستم بفهمم کیه . قیافه اش تو تاریکی کوچه مشخص نبود
فقط دیدم شروع کرد به مشت و لگد زدن بهش
خدایا شکرت
از شدت تعجب و خوشحالیم گریه ام گرفته بود .
همه چی برام مبهم بود
کوک : ت...تهیونگ ...تهیونگ(داد)
صدای...صدای کوکه
سرم رو چرخوندم که دیدم با سرعت داره میاد سمتم .
فقط گریه میکردم و زجه میزدم
حالم اصلا خوش نبود . صدام گرفته بود ، بدنم درد میکرد ؛ کمرم داشت پاره میشد . دستام درد داشتن . دهنم از بس که داد زدم خشک بود و فکم درد میکرد
ویو کوک
تو خونه بودم که شوگا بهم زنگ زد
کوک : الو؟
+کدوم گوری رفتی؟
کوک : اومدم خونه
+سریع بیا پایین
کوک : برا چی؟؟
ویو ته
خیلی ترسیده بودم . نه ! من نمیخوام
نمیدونم چرا همش منتظر بودم تا کوک نجاتم بده . هه
جونگ کوک چطور میخواد منو نجات بده؟ اون اصن کجا میخواد باشه که نجاتم بده؟
ته : کمکم کنید (داد)
*: صدات خیلی خوبه . مطمئنم اگر با این صدا برام ناله هم کنی معرکه تر میشه
ته : گمشو(عربده)
با پام زدم تو د.ی.ک.ش که صداش بلند شد
افتاد روی زمین
از موقعیت استفاده کردم پاشدم
داشتم ازش دور میشدم که یه کی زد تو کمرم
ته : آخخخخ
*:هرزه ی عوضی کجا میری ها؟ حالا تاوان این کارتم پس میدی(عربده)
ته : ولم کن کثافت . حرومی من همجنستم. چطور میتونی با هم جنست این کارو کنی؟ آشغال عوضی(عربده)
*: هه آره . پسری اما از یه دختر برام اغوا کننده تری(پوزخند)
ته : تو از کجا پیدات شد؟ ولم کن(داد و گریه)
دهنم داشت پاره میشد . بخاطر اون پارچه فاکی
نمیدونستم چیکار کنم ، خدایا کمکم کن
*:ببین اگر مثل آدم بزاری کارمو بکنم باهات ، اون وقت آزادی
ته : چه گوهی میخوای بخوری؟(عصبی)
*: هیچی فقط قراره آرومم کنی . الانم خیلی تحملش سخت تر شده ، البته به لطف لگد شما
ته : نه..نه... نکن ، نکن... ولم کن (داد)
ته : جونگ کوککککک(عربده)
پاهامو گرفت و نشست رو رونم
دستاش داشت میرفت سمت کمربندم که با یه حرکت تو زمین رفت
*: تو دیگه کدوم آشغالی هستی؟(داد)
^: کی بهت اجازه داده بهش دست بزنی؟(عربده)
*: برو گمشو . تو کیشی که زر میزنی؟
^: میخوای بدونی؟ باشه
نمیتونستم بفهمم کیه . قیافه اش تو تاریکی کوچه مشخص نبود
فقط دیدم شروع کرد به مشت و لگد زدن بهش
خدایا شکرت
از شدت تعجب و خوشحالیم گریه ام گرفته بود .
همه چی برام مبهم بود
کوک : ت...تهیونگ ...تهیونگ(داد)
صدای...صدای کوکه
سرم رو چرخوندم که دیدم با سرعت داره میاد سمتم .
فقط گریه میکردم و زجه میزدم
حالم اصلا خوش نبود . صدام گرفته بود ، بدنم درد میکرد ؛ کمرم داشت پاره میشد . دستام درد داشتن . دهنم از بس که داد زدم خشک بود و فکم درد میکرد
ویو کوک
تو خونه بودم که شوگا بهم زنگ زد
کوک : الو؟
+کدوم گوری رفتی؟
کوک : اومدم خونه
+سریع بیا پایین
کوک : برا چی؟؟
۲.۹k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.