بهاری، زمستانی...
بهاری، زمستانی...
.
تو که هستی...؟
تو چه هستی...؟
همه چیز از بهار شروع شد... یک بهار سرسبز
آمدی و جانی دوباره به این کالبد بی روح زمین بخشیدی...
آمدی و آمدنت را عید خواندند
آمدی و یخ امیدم را ذوب کردی...
تابستان شد، گرما بخشیدی
آنقدر که خیال کردم برای همیشه گرم خواهم بود...همیشه.
حواسم به پاییز نبود... نمی دانستم تو خود خود طبیعتی.
با طبیعت رنگ و بو عوض می کنی...
به رنگ آتش،
به سردی برف...
زمستان و تنهایی،
......تنهایی و سکوت،
.............سکوت و ترس...
ترس از نیامدن بهار.
اما نه ،
بهار تکرار شد،
تابستان گذشت، پاییز آمد
و اینک زمستان است.
کسی چه می داند...!؟
شاید بهاری در راه باشد...شاید...
.
.
.
#خودم
#RjB
.
تو که هستی...؟
تو چه هستی...؟
همه چیز از بهار شروع شد... یک بهار سرسبز
آمدی و جانی دوباره به این کالبد بی روح زمین بخشیدی...
آمدی و آمدنت را عید خواندند
آمدی و یخ امیدم را ذوب کردی...
تابستان شد، گرما بخشیدی
آنقدر که خیال کردم برای همیشه گرم خواهم بود...همیشه.
حواسم به پاییز نبود... نمی دانستم تو خود خود طبیعتی.
با طبیعت رنگ و بو عوض می کنی...
به رنگ آتش،
به سردی برف...
زمستان و تنهایی،
......تنهایی و سکوت،
.............سکوت و ترس...
ترس از نیامدن بهار.
اما نه ،
بهار تکرار شد،
تابستان گذشت، پاییز آمد
و اینک زمستان است.
کسی چه می داند...!؟
شاید بهاری در راه باشد...شاید...
.
.
.
#خودم
#RjB
۴.۶k
۰۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.