دیدار شبانه با او. پارت 13
پارت13
اجوما در رو باز کرد.................همه با شخصی که دیده بودن شکه شده بودن به غیر از جیمین ...........
اون ته بود که با یه دست گل بزرگ رز قرمز اومده بود با یه جعبه شیرینی....موهاشو حالت داده بود و عطر خوش بویی زده بود( عکس دادم تو پست های قبلی.......)
جسو= ته؟ خودتی؟ ( بغض و خوشحالی )
خب اینجا یه توضیحی میخواد= ته سال ها قبل قبل از این که بره خارج از کشور برای ادامه تحصیل عاشق جیسو شده بود و با هم قرار میگزاشتن....تا اینکه ته به جیسو میگه باید به خارج از کشور بره برای ادامه تحصیل و به جیسو قول میده برگرده...... تا با هم زندگی کنن...جیسو هم صبر میکنه تا ته برگرده ........ هیچ کس از برگشت ته خبر نداشت به غیر از جیمین که الان میگم چه شده....
فلش بک............. روزی که جیمین و ات رفته بودن شهربازی و دیر برگشتن
جلوی در خونه ات
جیمین= چی شد برگشتی هم کلاسی عزیز خیلی وقته ندیده بودمت تو هم ما رو کلا از یاد بردی!
ته= ( اروم میخنده.....لبخند مستطیلی.........) تو هم که تا من خبر نگیرم تو که هیچی...........جیسو چطوره خوبه؟
جیمین= اول از اون خبر میگیری؟! نگاه کن ها رفیق 10 سالتو فروختی به رلت؟ واقعا که......
ته= حالا بگو چطوره؟
جیمین= خوبه...........هنوز منتظرته..........میخوام الان بهش بگم
ته= نه نگو میخوام سوپرایزش کنم..............
جیمین= جطوری؟
ته= تو به ات میگی که میخوای با پدر و مادرت اشناش کنی و وقتی که میرید ونجا منم بی خبر میام و جیسو رو سوپرایز میکنم/.....
جیمین= نگاه کنا......به من و ات چه اخه؟! بی چاره ما
ته= خیلی .......................استفراللاه .......جناب بالاخره که خانوادت باید رلت رو ببینن یا نه!؟
جیمین= راست میگی............
ته= بله که راست میگم .... بریا همین بهم میگفتن..مخ کلاس...😎😎😎🤣🫠
جیمین= خب حالا تو عم
پایان فلش بک..................
جیسو= ته خودتی ؟
ته= اره عزیزم خودمم...( و جیسو رو بغل کرد................جیسو هم اروم اروم تو بغل ته اشک میریخت)
میدونم بد شد ببخشبد...................
...................................................................
خلاصه قسمت بعد...........
ات= جیمین خوبی؟ چرا عصبانی هستی؟
جیمین= از دست اون احمش بیشعور من خوشم نمیاد کسی به اموال من چپ نگاه کنه....( خشم مستر پارک..
ات=🫠🫠🫠
......................................... ات= کی باهاش اشنه شدی؟
جیسو= تو ساحل......وقتی که....
......................
جیمین= ممنونم
مامان ات= خواهش میکنم پسرم .... بده واست بکشم
جیمین= نه ممنون خودم برای ات و خودم میریزم
............................................
ات= جیمین..... میشه نکنی.......
جیمین= ( خمار)
نه خیلی هم داره خوش میگزره........
ات= جیمین نکن...چرا؟
جیمین= .......................
..
اجوما در رو باز کرد.................همه با شخصی که دیده بودن شکه شده بودن به غیر از جیمین ...........
اون ته بود که با یه دست گل بزرگ رز قرمز اومده بود با یه جعبه شیرینی....موهاشو حالت داده بود و عطر خوش بویی زده بود( عکس دادم تو پست های قبلی.......)
جسو= ته؟ خودتی؟ ( بغض و خوشحالی )
خب اینجا یه توضیحی میخواد= ته سال ها قبل قبل از این که بره خارج از کشور برای ادامه تحصیل عاشق جیسو شده بود و با هم قرار میگزاشتن....تا اینکه ته به جیسو میگه باید به خارج از کشور بره برای ادامه تحصیل و به جیسو قول میده برگرده...... تا با هم زندگی کنن...جیسو هم صبر میکنه تا ته برگرده ........ هیچ کس از برگشت ته خبر نداشت به غیر از جیمین که الان میگم چه شده....
فلش بک............. روزی که جیمین و ات رفته بودن شهربازی و دیر برگشتن
جلوی در خونه ات
جیمین= چی شد برگشتی هم کلاسی عزیز خیلی وقته ندیده بودمت تو هم ما رو کلا از یاد بردی!
ته= ( اروم میخنده.....لبخند مستطیلی.........) تو هم که تا من خبر نگیرم تو که هیچی...........جیسو چطوره خوبه؟
جیمین= اول از اون خبر میگیری؟! نگاه کن ها رفیق 10 سالتو فروختی به رلت؟ واقعا که......
ته= حالا بگو چطوره؟
جیمین= خوبه...........هنوز منتظرته..........میخوام الان بهش بگم
ته= نه نگو میخوام سوپرایزش کنم..............
جیمین= جطوری؟
ته= تو به ات میگی که میخوای با پدر و مادرت اشناش کنی و وقتی که میرید ونجا منم بی خبر میام و جیسو رو سوپرایز میکنم/.....
جیمین= نگاه کنا......به من و ات چه اخه؟! بی چاره ما
ته= خیلی .......................استفراللاه .......جناب بالاخره که خانوادت باید رلت رو ببینن یا نه!؟
جیمین= راست میگی............
ته= بله که راست میگم .... بریا همین بهم میگفتن..مخ کلاس...😎😎😎🤣🫠
جیمین= خب حالا تو عم
پایان فلش بک..................
جیسو= ته خودتی ؟
ته= اره عزیزم خودمم...( و جیسو رو بغل کرد................جیسو هم اروم اروم تو بغل ته اشک میریخت)
میدونم بد شد ببخشبد...................
...................................................................
خلاصه قسمت بعد...........
ات= جیمین خوبی؟ چرا عصبانی هستی؟
جیمین= از دست اون احمش بیشعور من خوشم نمیاد کسی به اموال من چپ نگاه کنه....( خشم مستر پارک..
ات=🫠🫠🫠
......................................... ات= کی باهاش اشنه شدی؟
جیسو= تو ساحل......وقتی که....
......................
جیمین= ممنونم
مامان ات= خواهش میکنم پسرم .... بده واست بکشم
جیمین= نه ممنون خودم برای ات و خودم میریزم
............................................
ات= جیمین..... میشه نکنی.......
جیمین= ( خمار)
نه خیلی هم داره خوش میگزره........
ات= جیمین نکن...چرا؟
جیمین= .......................
..
۲.۸k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.