فیک ته ته فصل ① پارت ¹ ♡ نفرت تا عشق ♡
(از زبان لیزلی )
سلام من لیزلی هستم ۲۰سالمه و توی یه رستوران کار میکنم اسم رستوران (گل رز ) است.
رنگ مورد علاقه من (قرمز) هستش.
من یه دوست خیلی صمیمی دارم که در حال حاضر پیش اون زندگی میکنم اسمش( والیر) هست.
خیلی خب این بود زندگی نامه من ممکنه هنوز باهام زیاد اشنا نشوده باشی! ولی توی بقیه داستان میفهمی.
الان ساعت ۵:۳٠ هست.
من قراره ساعت ۸:۳۰ با والیر برم بار
کار مشتری هارو راه انداختم و کم کم داشت ساعت ۸میشد
رئیس: هی لیزلی خوبه از وقتی اومدی اینجا قدمت خوب بود مشتری زیاد میاد!
لیزلی: امم ممنون رئیس ولی بخاطر من نیست 😄
رئیس: خیلی خب اومدم احوالتو بپرسم سخت کار میکنی!
لیزلی: اممم! اره خب باید سخت کار کرد که به اهداف زندگیت برسی.
رئیس: اهوم خیلی خب امیدوارم به اون اهدافت برسی 🙂
لیزلی: خیلی ممنون شماهم
ساعت رو نگاه کردم جانننننن!
ساعت ۸بود گوشیم ۱۰بار زنگ خورده بود!
ای خداا بازم دیر کردم سری رفتم تو دست شویی هیچ کی نبود سری لباسمو در اورم یه هودی مشکی پوشیدم و شلوارمم که یه شلوار دم پا لی خاکستری پوشیدم و سری وسایلمو برداشتم و رفتم پایین
والیر: هوفف خدا این دختره منو سر کار گذاشته!
لیزلی: وای وای ببخشید دیر کردم والیر رئیس گرفته بود به حرف مگه ول میکرد واسه همین دیر شد
والیر: باشه بدو تا دیر نشده دختر....
پارت بعدی...
۲۰ لایک💜
۱۰ کامنت🐾
۲ فالور🦋
اگه واقعا حمایت بشه پارت بعدی خیلی خفنه گفته باشم❤️🩹🐾
سلام من لیزلی هستم ۲۰سالمه و توی یه رستوران کار میکنم اسم رستوران (گل رز ) است.
رنگ مورد علاقه من (قرمز) هستش.
من یه دوست خیلی صمیمی دارم که در حال حاضر پیش اون زندگی میکنم اسمش( والیر) هست.
خیلی خب این بود زندگی نامه من ممکنه هنوز باهام زیاد اشنا نشوده باشی! ولی توی بقیه داستان میفهمی.
الان ساعت ۵:۳٠ هست.
من قراره ساعت ۸:۳۰ با والیر برم بار
کار مشتری هارو راه انداختم و کم کم داشت ساعت ۸میشد
رئیس: هی لیزلی خوبه از وقتی اومدی اینجا قدمت خوب بود مشتری زیاد میاد!
لیزلی: امم ممنون رئیس ولی بخاطر من نیست 😄
رئیس: خیلی خب اومدم احوالتو بپرسم سخت کار میکنی!
لیزلی: اممم! اره خب باید سخت کار کرد که به اهداف زندگیت برسی.
رئیس: اهوم خیلی خب امیدوارم به اون اهدافت برسی 🙂
لیزلی: خیلی ممنون شماهم
ساعت رو نگاه کردم جانننننن!
ساعت ۸بود گوشیم ۱۰بار زنگ خورده بود!
ای خداا بازم دیر کردم سری رفتم تو دست شویی هیچ کی نبود سری لباسمو در اورم یه هودی مشکی پوشیدم و شلوارمم که یه شلوار دم پا لی خاکستری پوشیدم و سری وسایلمو برداشتم و رفتم پایین
والیر: هوفف خدا این دختره منو سر کار گذاشته!
لیزلی: وای وای ببخشید دیر کردم والیر رئیس گرفته بود به حرف مگه ول میکرد واسه همین دیر شد
والیر: باشه بدو تا دیر نشده دختر....
پارت بعدی...
۲۰ لایک💜
۱۰ کامنت🐾
۲ فالور🦋
اگه واقعا حمایت بشه پارت بعدی خیلی خفنه گفته باشم❤️🩹🐾
۵۴.۲k
۱۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.