پارت 22
پارت 22
رایان: فرشته کجاست
من: نمی دونم
رامتین: با رویاست
من: اول به تو چه دوم رویا خانم بگو دهنت بچرخه
عصبی شدم ادم اسم خواهرش از دهن یه نفر بشنوه درسته خواهر واقعیم نیست اما بازم
رایان: سوال
من: به من اجازه ندادن بیشتر با شما ها حرف بزنم
رایان: برو بس
رفتم تو دم در نشد برگشتم سمت شون
من: واقعا معنی غیرت نمی فهمی اوکی بازیش داد اما دیگه چرا فیلم سکس تون نشون کسای دیگه دادی واقعا خیلی بی ناموسی
در باز کردم سوار ماشین شدم
رمان از زبان رامتین@#%^&
من: رایان تو چه گوی خوردی
رایان: مجبور شدم
من: تو باهاش سکس داشتی بعدم فیلم وای خدا تو خری خر
رایان: یکمشو نشون دادم فقدر
من: تو معنی ناموس می دونی معنی عشق می فهمی
رایان: چه ربطی داره این همه فیلم هست اینم یه کمش
من: رایان: غیرت بس چی غیرتت
رایان: بابا بی خیال
مغزم هنگ کرده بود این چرا این شکلی حالم ازش دیگه بهم می خوره از خونه زدم بیرون که اون پسره داشت می رفت دنبالش کردم خیلی باهوش بود اما من از اون باهوش تر وسایل تو یه خونه تحویل داد بعد رفت رفتم دم اون خونه در زدم که رویا با یه تاپ و شروارک با موهای باز در باز کرد
رویا: باز چی جا گذاشتی حسین
من: تو این جوری پیش اون پسره بودی
رویا: خاک تو سرت حسین
در خواست ببنده که رفتم تو خونه
من: فرشته کجاست
رویا: رفته خرید اصلا به تو چه
من: تو جلو اون پسره با تاپ و شروارک بودی
رویا: به تو چه بابامی یا داداشم
من: این مدت کجا بودی شهر زیرو رو کردم
رویا: به تو چه
بلندش کردم
رویا: بزارم زمین ببینم
من: با پیس قاله قد بهم میگه به تو چه الان حالیت می کنم
تو یکی از اتاق بردمش در بستم قفلش کردم کلید تو جیبم گذاشتم
رمان از زبان رویا@#$^
اگه بگم ازش دلخورم دروغ دلخور نبودم فقدر یکم ناراحت بودم از وقتی که دیدمش خوشحال شدم اما باهاش کل کل می کردم اما الان باید بترسم فقدر
من: چیکار می کنی داد میزنم مردم بریزن سرت
دستش دور کمرم گذاشت هلم داد جلو تو بغلش
من: چیکار می کنی
رامتین: تنبی می کنمت
من: تو چیکارم باشی
دهنشو برد سمت گوشم گوشم گاز گرفت
رامتین: شاید یکم دیگه شوهرت شدم
من: رامتین اذیتم نکن
تا خواستم داد بزنم لباش گذاشت رو لبم هرچه دست و پا زدم هیچی اون به کارش ادامه می داد هلم داد طرف تخت تیشرتش کند
من: نکن تو رو خدا رامتین
ترسیده بودم خیلی اینقدر که دست و پام می لرزید
لبم بوسید کنارم دراز کشید
تا خواستم پاشم سفت بغلم کرد
من: چی شد که
اشکام می ریخت
رامتین: من نمی خواستم اذیت کنم نترس تا خودت نخواهی کاریت ندارم
من: نکنه فیلم گرفتی به رفیقات نشون بدی
یهو عصبی شد رو خیمه زد
رامتین: اینقدر بی غیرت نیستم از ناموس خودم فیلم بگیرم فهمیدی
نا خواسته دستم رو سینه اش گذاشتم با ناخنم روش می کشیدم سیب گلوش ناخن کشیدم
رامتین:
رایان: فرشته کجاست
من: نمی دونم
رامتین: با رویاست
من: اول به تو چه دوم رویا خانم بگو دهنت بچرخه
عصبی شدم ادم اسم خواهرش از دهن یه نفر بشنوه درسته خواهر واقعیم نیست اما بازم
رایان: سوال
من: به من اجازه ندادن بیشتر با شما ها حرف بزنم
رایان: برو بس
رفتم تو دم در نشد برگشتم سمت شون
من: واقعا معنی غیرت نمی فهمی اوکی بازیش داد اما دیگه چرا فیلم سکس تون نشون کسای دیگه دادی واقعا خیلی بی ناموسی
در باز کردم سوار ماشین شدم
رمان از زبان رامتین@#%^&
من: رایان تو چه گوی خوردی
رایان: مجبور شدم
من: تو باهاش سکس داشتی بعدم فیلم وای خدا تو خری خر
رایان: یکمشو نشون دادم فقدر
من: تو معنی ناموس می دونی معنی عشق می فهمی
رایان: چه ربطی داره این همه فیلم هست اینم یه کمش
من: رایان: غیرت بس چی غیرتت
رایان: بابا بی خیال
مغزم هنگ کرده بود این چرا این شکلی حالم ازش دیگه بهم می خوره از خونه زدم بیرون که اون پسره داشت می رفت دنبالش کردم خیلی باهوش بود اما من از اون باهوش تر وسایل تو یه خونه تحویل داد بعد رفت رفتم دم اون خونه در زدم که رویا با یه تاپ و شروارک با موهای باز در باز کرد
رویا: باز چی جا گذاشتی حسین
من: تو این جوری پیش اون پسره بودی
رویا: خاک تو سرت حسین
در خواست ببنده که رفتم تو خونه
من: فرشته کجاست
رویا: رفته خرید اصلا به تو چه
من: تو جلو اون پسره با تاپ و شروارک بودی
رویا: به تو چه بابامی یا داداشم
من: این مدت کجا بودی شهر زیرو رو کردم
رویا: به تو چه
بلندش کردم
رویا: بزارم زمین ببینم
من: با پیس قاله قد بهم میگه به تو چه الان حالیت می کنم
تو یکی از اتاق بردمش در بستم قفلش کردم کلید تو جیبم گذاشتم
رمان از زبان رویا@#$^
اگه بگم ازش دلخورم دروغ دلخور نبودم فقدر یکم ناراحت بودم از وقتی که دیدمش خوشحال شدم اما باهاش کل کل می کردم اما الان باید بترسم فقدر
من: چیکار می کنی داد میزنم مردم بریزن سرت
دستش دور کمرم گذاشت هلم داد جلو تو بغلش
من: چیکار می کنی
رامتین: تنبی می کنمت
من: تو چیکارم باشی
دهنشو برد سمت گوشم گوشم گاز گرفت
رامتین: شاید یکم دیگه شوهرت شدم
من: رامتین اذیتم نکن
تا خواستم داد بزنم لباش گذاشت رو لبم هرچه دست و پا زدم هیچی اون به کارش ادامه می داد هلم داد طرف تخت تیشرتش کند
من: نکن تو رو خدا رامتین
ترسیده بودم خیلی اینقدر که دست و پام می لرزید
لبم بوسید کنارم دراز کشید
تا خواستم پاشم سفت بغلم کرد
من: چی شد که
اشکام می ریخت
رامتین: من نمی خواستم اذیت کنم نترس تا خودت نخواهی کاریت ندارم
من: نکنه فیلم گرفتی به رفیقات نشون بدی
یهو عصبی شد رو خیمه زد
رامتین: اینقدر بی غیرت نیستم از ناموس خودم فیلم بگیرم فهمیدی
نا خواسته دستم رو سینه اش گذاشتم با ناخنم روش می کشیدم سیب گلوش ناخن کشیدم
رامتین:
۹.۰k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.