پارت ۴۴
از زبان کوک:
رفتیم و نشستیم با هم حرف میزدیم ولی همش نگاهم روی اطراف بود ببینم این دوتا نیومدن تهیونگم که نیومد
+عزیزم یه دقیقه من کار دارم الان میام
_باشه عزیزم
بلند شدم و رفتم به تهیونگ زنگ زدم
(علامتش ×)
+چیشد کجایی نیومدی که داداش
×تو راهم دارم میام
+باشه زود باش خدافظ
×خدافظ
بعد به اون دوتا که رقیب منو تهیونگ بودن تو قمار هم زنگ زدم تا بیان بعد چند مین همشون اومدن اون دوتا که رقیبمون بودن رفتن یه جا نشستن و تهیونگ با دوس دخترش اومد پیشمون
(علامت دوس دخترش@)
×سلام
+سلام چطوری یونا عزیزم ایشون دوستمه و ایشون هم دوس دخترشه
_اوو خوشبختم
×همچنین لیدی
+خب بیا بریم دیگه خانوما رو تنها بزاریم با هم
×باشه بریم
اون دوتا که رفتن این دختره نشست کنارم
@خب عزیزم اسمت چیه
_من یونام تو اسمت چیه
@منم میسو هستم
_خوشبختم میسو
@همچنین عزیزم
بعد کلی با هم حرف زدیم که گفتم
_ببینم تو میدونی اینا کجا رفتن
@خب اره اون دوتا که جونکوک و تهیونگ پیششون نشسته رقیباشونن توی قمار
_اها اینا دارن قمار میکنن الان
@اره خب مگه نمیبینی
_اها اوکی
رفتیم و نشستیم با هم حرف میزدیم ولی همش نگاهم روی اطراف بود ببینم این دوتا نیومدن تهیونگم که نیومد
+عزیزم یه دقیقه من کار دارم الان میام
_باشه عزیزم
بلند شدم و رفتم به تهیونگ زنگ زدم
(علامتش ×)
+چیشد کجایی نیومدی که داداش
×تو راهم دارم میام
+باشه زود باش خدافظ
×خدافظ
بعد به اون دوتا که رقیب منو تهیونگ بودن تو قمار هم زنگ زدم تا بیان بعد چند مین همشون اومدن اون دوتا که رقیبمون بودن رفتن یه جا نشستن و تهیونگ با دوس دخترش اومد پیشمون
(علامت دوس دخترش@)
×سلام
+سلام چطوری یونا عزیزم ایشون دوستمه و ایشون هم دوس دخترشه
_اوو خوشبختم
×همچنین لیدی
+خب بیا بریم دیگه خانوما رو تنها بزاریم با هم
×باشه بریم
اون دوتا که رفتن این دختره نشست کنارم
@خب عزیزم اسمت چیه
_من یونام تو اسمت چیه
@منم میسو هستم
_خوشبختم میسو
@همچنین عزیزم
بعد کلی با هم حرف زدیم که گفتم
_ببینم تو میدونی اینا کجا رفتن
@خب اره اون دوتا که جونکوک و تهیونگ پیششون نشسته رقیباشونن توی قمار
_اها اینا دارن قمار میکنن الان
@اره خب مگه نمیبینی
_اها اوکی
۲۳.۲k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.