پارت ۶

+اره
×بیا بریم یه سر پیششون[ درست اتو میگیره و میکشه]
+اامیا یه دیقه
×بیا دیگه
×سلام داداش جیهوپ
+سلام
سرشو پایین میارهویو جیهوپ
نشسته بودم که دیدم یکی داره سمتم میاد اون اون ات بود سریع به خودم اومدم به دختره گفتم از رو پام پاشه
اومدنو سلام کردن
بیشتر عصبانی بودم ات چرا لباسش انقد بازه از بچه ها خدافظی کردمو دست اتو گرفتم و به سمت ماشین رفتم انداختمش تو ماشین و در و بستم
+جیهو
=ساکت شو فقط ساکت شو
+اما
=گفتم ساکت
=چطور جرعت کردی بدون اجازه مت با این لباس اینجا بیای هااااا+بدجور از دادش ترسیدم اروم گریه میکردم
=دیدم داره گریه میکنه دیگه حرفی نزدم
رسیدیم خونه پیاده شدو رفت رمز درو زدو......
ویو ات زود تر پیاده شدمو رفتم رمز درو زدم در که باز شد با شتاب به دیوار کوبیده شدمو لبای یکیو رو لبام حس کردمجیهوپ جیهوپ داشت من میبوسید توی شوک بودم
براید استایل بغلم کردو منو به سمت اتاق خودش برد انقد تو شوک بودم که حرفی نمیتونستم بزنم
درو اتاقو باز کردو من انداخت رو تختو ...........
اسمات میخوایین بیان پی وی