وقتی عضو نهمی و پریود میشی .. p1
چان : داشتی آهنگ جدیدت رو ضبط میکردی و فقط تو و چان تو اتاق بودید
چان : خب ببین بیا یکم آروم تر بریم .. رو لحجه ات هم تمرکز کن
با دردی که زیر شکمت بود دیگه نتونستی تحمل کنی : چان ... من نمیتونم ادامه بدم
و از اتاقکی که توش بودی اومد و بیرون و شکمت گرفتی
چان با حدسی که میزد گفت : پس بقیه اش برای بعد .. بریم یه چیزی بخوریم اول و بعدش بریم استراحت کن ..
لینو : برای آهنگ جدیدتون رقص طراحی میکردید که وسطش نمیتونی ادامه بدی و آهنگ و قطع میکنی
شوکه نگات میکنه : چی کار میکنی ؟؟
+ من این هفته تو شرایط خوبی نیستم .. ببخشید ..
با گفتن هفته .. منظورتو فهمید و گفت : باشه .. برو خونه من هستم فعلا ..
چانگبین : تو اتاقت بودی و از درد به خودت پیچیده بودی که هم اتاقت یعنی چانگبین وارد اتاق شد
_ هی .. آت خوبی ؟
با صداش به خودت اومدی و با خجالت گفتی : نه ..
اومد کنارم برای اینکه تا حدی فراموشش کنی با هم فیلم دیدید و خوراکی خوردید و خوابیدید
هیونجین : نوبت عکسبرداریت با هیونجین شده بود
بهت لباس سفید داده بودن تا بپوشی
همش د حال تماس گرفتم با استایلیستتون بودی اما در دسترس نبود
هیون اومد تو اتاق : هی آت ... زود باش همه چی امادست ..
با دیدن لباست که هنوز عوض نشده بود با تعجب ادامه داد : چرا لباس نپوشید...
+ هی هیون متاسفم واقعا .. ولی میشه استایلیستم و پیدا کنی بگی نمیتونه لباس سفید بپوشه امروز
هیون لبخندی آرامش بخش زد : اوهوم .. وایسا تا صداش کنم
چان : خب ببین بیا یکم آروم تر بریم .. رو لحجه ات هم تمرکز کن
با دردی که زیر شکمت بود دیگه نتونستی تحمل کنی : چان ... من نمیتونم ادامه بدم
و از اتاقکی که توش بودی اومد و بیرون و شکمت گرفتی
چان با حدسی که میزد گفت : پس بقیه اش برای بعد .. بریم یه چیزی بخوریم اول و بعدش بریم استراحت کن ..
لینو : برای آهنگ جدیدتون رقص طراحی میکردید که وسطش نمیتونی ادامه بدی و آهنگ و قطع میکنی
شوکه نگات میکنه : چی کار میکنی ؟؟
+ من این هفته تو شرایط خوبی نیستم .. ببخشید ..
با گفتن هفته .. منظورتو فهمید و گفت : باشه .. برو خونه من هستم فعلا ..
چانگبین : تو اتاقت بودی و از درد به خودت پیچیده بودی که هم اتاقت یعنی چانگبین وارد اتاق شد
_ هی .. آت خوبی ؟
با صداش به خودت اومدی و با خجالت گفتی : نه ..
اومد کنارم برای اینکه تا حدی فراموشش کنی با هم فیلم دیدید و خوراکی خوردید و خوابیدید
هیونجین : نوبت عکسبرداریت با هیونجین شده بود
بهت لباس سفید داده بودن تا بپوشی
همش د حال تماس گرفتم با استایلیستتون بودی اما در دسترس نبود
هیون اومد تو اتاق : هی آت ... زود باش همه چی امادست ..
با دیدن لباست که هنوز عوض نشده بود با تعجب ادامه داد : چرا لباس نپوشید...
+ هی هیون متاسفم واقعا .. ولی میشه استایلیستم و پیدا کنی بگی نمیتونه لباس سفید بپوشه امروز
هیون لبخندی آرامش بخش زد : اوهوم .. وایسا تا صداش کنم
۸.۰k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.