PART 3
÷البته این اتاق هردومون هست
_نمیشه جدا باشه
÷نه برو بخواب
_اصلا به تو چه من بخوابم یا نه؟
کوک رفت
ویو ات
وارد اتاق شدم وایی چقده خوشگل بود استایل بنفش و سیاه که عاشقش شونم(عکس اتاق میزارم)
با کلی ذوق چشام گرم شدن و خوابیدم
ویو کوک
بعد از اون مکالمه ها
رفتم آشپز خونه و چیز میز خوردم(بچه ها چیزیبه ذهنم نرسید شما چیز میز رو بکنید یه خوردنی)
بعد ۲۰ مین رفتم اتاق و کنار ات خوابیدم
ویو ات
کوک نبود طبق معمول منم رفتم دستشویی کار هامو کردم خواستم عمارت رو بگردم کل عمارت رو گشتم داشتم میگشتم که گم شدم یه جایی رفته بودم که هیچ کس هم نبود زنگ زدم به کوک جواب نداد ۴ بار دیگه هم زنگ زدم دوباره جواب نداد که یهو یه بادیگارد اومد ازش پرسیدم آشپز خونه کجاست منو راهنمایی کرد و رفتم آشپز خونه که یه زن مسن دیدم
_سلام
....سلام
....تو خواهر ارباب هستی؟
_بله،چطور؟
....میخواستم بدونم
_اهان، فقط چیزه خوردنی ندارین
....تو یخچال هست فقط ارباب دعوات نکنه؟
_نه نه نمیکنه فقط من شما رو چی صدا کنم؟
....اجوما(اجوما روبا£نشون میدم
_اهان
از زبان راوی(خودم)
ات رفت یه شیر موز برداشت و خورد بعد کوک بهش زنگ زد
÷سلام چی میگی؟
_هیچی
÷پس چرا زنگ زدی
_به تو چه
÷ نشونت میدم به تو چه یعنی چی صب کن(زیر لبی)
_زیر لبی چی میگی؟
*دینگ دینگ دینگ*
بچه به نظرتون پارت بعدی اسمات هم باشه؟
منتظر کامنت هاتون هستم
بابای
_نمیشه جدا باشه
÷نه برو بخواب
_اصلا به تو چه من بخوابم یا نه؟
کوک رفت
ویو ات
وارد اتاق شدم وایی چقده خوشگل بود استایل بنفش و سیاه که عاشقش شونم(عکس اتاق میزارم)
با کلی ذوق چشام گرم شدن و خوابیدم
ویو کوک
بعد از اون مکالمه ها
رفتم آشپز خونه و چیز میز خوردم(بچه ها چیزیبه ذهنم نرسید شما چیز میز رو بکنید یه خوردنی)
بعد ۲۰ مین رفتم اتاق و کنار ات خوابیدم
ویو ات
کوک نبود طبق معمول منم رفتم دستشویی کار هامو کردم خواستم عمارت رو بگردم کل عمارت رو گشتم داشتم میگشتم که گم شدم یه جایی رفته بودم که هیچ کس هم نبود زنگ زدم به کوک جواب نداد ۴ بار دیگه هم زنگ زدم دوباره جواب نداد که یهو یه بادیگارد اومد ازش پرسیدم آشپز خونه کجاست منو راهنمایی کرد و رفتم آشپز خونه که یه زن مسن دیدم
_سلام
....سلام
....تو خواهر ارباب هستی؟
_بله،چطور؟
....میخواستم بدونم
_اهان، فقط چیزه خوردنی ندارین
....تو یخچال هست فقط ارباب دعوات نکنه؟
_نه نه نمیکنه فقط من شما رو چی صدا کنم؟
....اجوما(اجوما روبا£نشون میدم
_اهان
از زبان راوی(خودم)
ات رفت یه شیر موز برداشت و خورد بعد کوک بهش زنگ زد
÷سلام چی میگی؟
_هیچی
÷پس چرا زنگ زدی
_به تو چه
÷ نشونت میدم به تو چه یعنی چی صب کن(زیر لبی)
_زیر لبی چی میگی؟
*دینگ دینگ دینگ*
بچه به نظرتون پارت بعدی اسمات هم باشه؟
منتظر کامنت هاتون هستم
بابای
۱.۴k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.