عشق یهویی p۵

ویو کوک

احساس کردم یک چیز نرم رومه و دراز کشیده بودم و چشمامو باز کردم و دیدم آیلین روبه شکمش روی شکم من خوابیده و دستاشو دورم حلقه کرده بود . خیلی کیوت بود ( پس من چی ؟😐 ) ( و منی که اسمم آیلینه 🤣 ) خودمو زدم به خواب که بیدار شد
_ جیغغغغغغغغغ
+ هوی چته ؟
_ من چرا رو توعم؟
+ والا من باید اینو بپرسم

ویو آیلین
خیلی خجالت کشیدم . موضوع رو عوض کردم.
_ من گشنمه
+ باشه بیا صبحانه بخوریم
_ من شیرینی می پزم

و رفتم دست به کار شم. داشتم شکر و شیر رو می‌آوردم که کوک به شوخی آرد رو ریخت رو سرم .
_ کوککککککک😡
+ واییی🤣🤣🤣🤣🤣
_ دارم برات

و رفتم شیر رو ریختم رو سرش
+ آیلیننننن😡
_ چته🤣🤣🤣🤣

داشتم همین جوری می خندیدم که برام لیز خورد داشتم می‌افتادم که کوک منو گرفت و لبم رو لبش کشیده شد
_ آم😐😐
+ اوهوم 😐😐
ولم کرد و اومدم پایین
_ چیزه ام فراموشش کن
+ اوک👌😐
و بعدش کوک رفت حموم و بعدش من رفتم لباس اضافی داشتم و همونو پوشیدم . و بعدش نشستیم مثل آدم غذا خوردیم .
+ بیبی
_ بله؟😐
+ ینی چیز آیلین
_ بله
+ من باید برم تمرین
_ خوب ؟
+ تا شب ساعت ۸ هم نمیام
_ خوب ؟
+ میتونی خونه تنها باشی
_ آره برو تمرین
+ ممنون



حمایت ؟
کامنت و لایک تو = ذوق من
شرط ها : رسوندن این پارت و پارت قبل به ۶ لایک
این پارت هم چون دوستون دارم گذاشتم و گرنه شرط ها کامل نبود