عشق ممنوع پارت۲
عشق ممنوع پارت۲
اجوما:وقت غذا هست بیا پایین
ات:میشه غذا نخورم اشتها ندارم
اجوما:قوانین را یادت رفته؟
ات:ا ا امدم
ویو ات
رفتم پایین تهیونگ اشاره کرد به پاش ولی من اهمیت ندادم
ته:بیا اینجا بشین (یکم داد)
ات:ب ب باشه(ترسیده)
ویو ات
غذا را خوردم رفتم تو اتاقم و دراز کشیدم که یهو احساس کردم پریود شدم سری رفتم دستشویی
ته:ات چیزی شده؟
ات:نه خوب من من چیز شم
ته:فهمیدم الان برات پد میارم
ادمین:میره پد میاره و ات از دستشویی میاد بیرون
ته:خوبی؟
ات:آره
ته:بیا دراز بکش و دل ات را ماساژ میده و ات خوابش میبره و ته هم کنارش میخوابه
ویو ات
بیدار شدم دیدم ته نیست حتما رفته شرکت رفتم سرویس و کارای لازم را کردم صبحانه خوردم که ته آمد
ته:سلام خوبی؟
ات:سلام اره
و ته بوسش میکنه
ته:عزیزم فردا عقد می کنیم
ات:به این زودی
اجوما:وقت غذا هست بیا پایین
ات:میشه غذا نخورم اشتها ندارم
اجوما:قوانین را یادت رفته؟
ات:ا ا امدم
ویو ات
رفتم پایین تهیونگ اشاره کرد به پاش ولی من اهمیت ندادم
ته:بیا اینجا بشین (یکم داد)
ات:ب ب باشه(ترسیده)
ویو ات
غذا را خوردم رفتم تو اتاقم و دراز کشیدم که یهو احساس کردم پریود شدم سری رفتم دستشویی
ته:ات چیزی شده؟
ات:نه خوب من من چیز شم
ته:فهمیدم الان برات پد میارم
ادمین:میره پد میاره و ات از دستشویی میاد بیرون
ته:خوبی؟
ات:آره
ته:بیا دراز بکش و دل ات را ماساژ میده و ات خوابش میبره و ته هم کنارش میخوابه
ویو ات
بیدار شدم دیدم ته نیست حتما رفته شرکت رفتم سرویس و کارای لازم را کردم صبحانه خوردم که ته آمد
ته:سلام خوبی؟
ات:سلام اره
و ته بوسش میکنه
ته:عزیزم فردا عقد می کنیم
ات:به این زودی
۱۰۹
۰۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.