عشق پنهان تو و باکوگو
پارت نهایی
ب علت دنبال شدنم بهشون ی پارت نهایی اضافه میدم
______________________________________________
از زبان ا-ت
( اسمتون ا-ت بود؟ اخه اسم قبلیتون یادم نمیاد)
من و باکوگو ازدواج کردیم و الان ی چند روزیه باهام سرد شده
از زبان باکوگو
امروزه اون معلم و رئیس های نفله و مردمی ک انگار کوسه دارن ولی ب دردشون نمیخوره زیاد کار دستمون میدن امروز دو بچه هفت ساله رو نجات دادم ایش نفله ها
از زبان ا.ت
ا.ت تصمیم گرف کیک درست کنه و هدیه ب باکوگو بده پس کیک رو درست کرد شیر تخم مرغ اها کره ( ب خدا بلد نیستم کیک درست کنم)
بعد ک باکوگو امد ی ساعت کوچولو واسش خریدم کیک هم نشونش دادم و واسش کادو رو اوردم ی بوس کوچولو سطحی بهم داد
بعد رفت تا لباسش رو عوض کنه منم سر تا پام اردی شده بود برای همین رفتم حموم و وسط حموم یادم امد حوله ندارم پس باکوگو رو ثدا زدم گفتم حوله بده بعد تا امدم حولمو بگیرم با ی حرکت امد داخل حموم و منو شست چیز کرد همون خشکم کرد بعد امدیم بیرون ازم پرسید نظرت راجب ی پسر چیه
گفتم بچه هارو دوست دارم
گفت جنسیت گفتم پسر بعد گفت بیا بریم بسازیمو .... بعد ...( با ذهن کثیف خودتون )
ی ماه بعد
( این چند روزه دارم بالا میارم رفتم بیبی چک زدم نوشت مثبت حالا چیکار کنم بزار امروز ک باکوگو امد بهش بگم
باکوگو امد ا.ت گفت حاملم باکوگو تو هوا ا.ت رو چر خوند و حواسش ب ا.ت بود تا ک بچع ب دنیا امد
خوب بود؟ جان من اینو گذارش نکنید اگ بد بود یکی دیگ مینویسم اینو پاک میکنم کامنت یادت نره
ب علت دنبال شدنم بهشون ی پارت نهایی اضافه میدم
______________________________________________
از زبان ا-ت
( اسمتون ا-ت بود؟ اخه اسم قبلیتون یادم نمیاد)
من و باکوگو ازدواج کردیم و الان ی چند روزیه باهام سرد شده
از زبان باکوگو
امروزه اون معلم و رئیس های نفله و مردمی ک انگار کوسه دارن ولی ب دردشون نمیخوره زیاد کار دستمون میدن امروز دو بچه هفت ساله رو نجات دادم ایش نفله ها
از زبان ا.ت
ا.ت تصمیم گرف کیک درست کنه و هدیه ب باکوگو بده پس کیک رو درست کرد شیر تخم مرغ اها کره ( ب خدا بلد نیستم کیک درست کنم)
بعد ک باکوگو امد ی ساعت کوچولو واسش خریدم کیک هم نشونش دادم و واسش کادو رو اوردم ی بوس کوچولو سطحی بهم داد
بعد رفت تا لباسش رو عوض کنه منم سر تا پام اردی شده بود برای همین رفتم حموم و وسط حموم یادم امد حوله ندارم پس باکوگو رو ثدا زدم گفتم حوله بده بعد تا امدم حولمو بگیرم با ی حرکت امد داخل حموم و منو شست چیز کرد همون خشکم کرد بعد امدیم بیرون ازم پرسید نظرت راجب ی پسر چیه
گفتم بچه هارو دوست دارم
گفت جنسیت گفتم پسر بعد گفت بیا بریم بسازیمو .... بعد ...( با ذهن کثیف خودتون )
ی ماه بعد
( این چند روزه دارم بالا میارم رفتم بیبی چک زدم نوشت مثبت حالا چیکار کنم بزار امروز ک باکوگو امد بهش بگم
باکوگو امد ا.ت گفت حاملم باکوگو تو هوا ا.ت رو چر خوند و حواسش ب ا.ت بود تا ک بچع ب دنیا امد
خوب بود؟ جان من اینو گذارش نکنید اگ بد بود یکی دیگ مینویسم اینو پاک میکنم کامنت یادت نره
۷۱۴
۱۴ تیر ۱۴۰۳