قمار عشق پارت پنجم(فصل دوم)
_افتخار اشنایی میدید.
جیونگ خنده ی خرگوشی کرد که شکی درش نبود که انگار جونگ کوک رو کوچیک کردن .دست جونگ کوک رو گرفت و گفت:
=اسمم جیونگه .... پارک جیونگ
جونگ کوک خنده ای کرد و گفت :
_اوو.. آقای جیونگ من فقط فکر میکنم یا توهم فکر میکنی که شبیه منی.
رونا یک دقیقه قلبش وایساد .
جونگ کوک از جاش بلند شد و روبه رونا وایساد و گفت:
_شبیه شما که نیست ... پس یعنی شبیه باباشه.
رونا مونده بود که در جواب جونگ کوک چی بگه .. با منو من شروع کرد به حرف زدن که جیونگ وسط حرفش پرید و گفت:
=من بابا ندارم.
لبخند جونگ کوک برای ثانیه ای از بین رفت و گفت:
_اوو..متاسفام
=اشکالی نداله.
جیونگ با لبخند گفت که جونگ کوک دوباره بهش لبخند زد و دستی به سر پسرک کشید.
روبه رونا ایستاد و گفت:
_میتونم اسمتون رو بپرسم ؟
رونا گیج شده بود و نمیدونست چی در انتظارشه .. از یک طرف تعجبش از این بود که چرا جونگ کوک اونو نمیشناسه.
+اا .. من ...من رونا .. هستم.
_اوو خوشبختم ... خانم ... رونا!
جیونگ خنده ی خرگوشی کرد که شکی درش نبود که انگار جونگ کوک رو کوچیک کردن .دست جونگ کوک رو گرفت و گفت:
=اسمم جیونگه .... پارک جیونگ
جونگ کوک خنده ای کرد و گفت :
_اوو.. آقای جیونگ من فقط فکر میکنم یا توهم فکر میکنی که شبیه منی.
رونا یک دقیقه قلبش وایساد .
جونگ کوک از جاش بلند شد و روبه رونا وایساد و گفت:
_شبیه شما که نیست ... پس یعنی شبیه باباشه.
رونا مونده بود که در جواب جونگ کوک چی بگه .. با منو من شروع کرد به حرف زدن که جیونگ وسط حرفش پرید و گفت:
=من بابا ندارم.
لبخند جونگ کوک برای ثانیه ای از بین رفت و گفت:
_اوو..متاسفام
=اشکالی نداله.
جیونگ با لبخند گفت که جونگ کوک دوباره بهش لبخند زد و دستی به سر پسرک کشید.
روبه رونا ایستاد و گفت:
_میتونم اسمتون رو بپرسم ؟
رونا گیج شده بود و نمیدونست چی در انتظارشه .. از یک طرف تعجبش از این بود که چرا جونگ کوک اونو نمیشناسه.
+اا .. من ...من رونا .. هستم.
_اوو خوشبختم ... خانم ... رونا!
۹۲.۸k
۰۴ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.