پارت ۱🌒🌑
پارت ۱🌒🌑
پدر ا.ت ویو
دیگه از ا.ت خسته شده بودم حالم ازش بهم میخورد
تصمیم گرفتم برم بار و قمار کنم و از عمد ببازم
رفتم قمار خونه و بری فردا میز رزرو کردم
«فردا »
رفتم قمار خونه
با کسی به اسم مین یونگی قمار داشتم
و رفتم سر میز نشستم .... بلاخره اومد
و بازی رو شروع کردیم
+ میخوای سر چی شرط ببندی ؟
- دخترم
+چند سالشه
-۱۸
+اوکی
نمیدونم مردم اصلا سر انسان باهام قمار نمیکردن
۲۰دقیقه بعد
و بله یونگی برد
خیلی خوشحال بودم
یونگی ازم پرسید
+چرا خوشحالی ؟ مگه برات مهم نیست
- آخه اون آشغال به چه درد من میخوره ؟
+ دخترته ها
-دیگه نیست
+الان میام میبرمش
رفتم سمت خونش و دخترش رو دیدم
یه دستمال رو برداشتم و گذاشتم جلو دهنش
(فیک های من کلا شده عین هم ولی تحمل کنید یه چی به مغزم برسه ) ازش پرسیدم اسمش چیه
-ا.ت
+ اوم اسم قشنگیه
- اسم زنم رو رو این حرومی نادن
+ دیگه حق نداری با اموال من اینطور صحبت کنی
بردمش سمت عمارت و گذاشتمش رو تخت
خیلی تب داشت
با خودم گفتم شاید من بتونم براش پدری کنم
همینجور داشتم میرفتم که بادیگارد اومد و گفت
& ارباب.... آقای جیمین هستن
- بگو بیاد تو
# سلام رفیق
- سلام
#خوبی ؟
-آره
#میگم این سرم چیه دستت ؟
........-
#کسی اینجاست ؟
- آره
#کی ؟
-دخترم
#باز قمار کردی
-آره
# حالا چرا دخترت چرا دوست دخترت نه ؟
- چون میخوام براش پدری کنم
رفتم داخل و به خدمتکار گفتم که بهش سرم رو وصل کنه
که.......
من کلا مرض دارم جای بدی کات میکنم 🤡💔
شرط
لایک :۵
کامنت:۳
اگه زود شرط ها رسید یه پارت دیگه هم آپلود میکنم
پدر ا.ت ویو
دیگه از ا.ت خسته شده بودم حالم ازش بهم میخورد
تصمیم گرفتم برم بار و قمار کنم و از عمد ببازم
رفتم قمار خونه و بری فردا میز رزرو کردم
«فردا »
رفتم قمار خونه
با کسی به اسم مین یونگی قمار داشتم
و رفتم سر میز نشستم .... بلاخره اومد
و بازی رو شروع کردیم
+ میخوای سر چی شرط ببندی ؟
- دخترم
+چند سالشه
-۱۸
+اوکی
نمیدونم مردم اصلا سر انسان باهام قمار نمیکردن
۲۰دقیقه بعد
و بله یونگی برد
خیلی خوشحال بودم
یونگی ازم پرسید
+چرا خوشحالی ؟ مگه برات مهم نیست
- آخه اون آشغال به چه درد من میخوره ؟
+ دخترته ها
-دیگه نیست
+الان میام میبرمش
رفتم سمت خونش و دخترش رو دیدم
یه دستمال رو برداشتم و گذاشتم جلو دهنش
(فیک های من کلا شده عین هم ولی تحمل کنید یه چی به مغزم برسه ) ازش پرسیدم اسمش چیه
-ا.ت
+ اوم اسم قشنگیه
- اسم زنم رو رو این حرومی نادن
+ دیگه حق نداری با اموال من اینطور صحبت کنی
بردمش سمت عمارت و گذاشتمش رو تخت
خیلی تب داشت
با خودم گفتم شاید من بتونم براش پدری کنم
همینجور داشتم میرفتم که بادیگارد اومد و گفت
& ارباب.... آقای جیمین هستن
- بگو بیاد تو
# سلام رفیق
- سلام
#خوبی ؟
-آره
#میگم این سرم چیه دستت ؟
........-
#کسی اینجاست ؟
- آره
#کی ؟
-دخترم
#باز قمار کردی
-آره
# حالا چرا دخترت چرا دوست دخترت نه ؟
- چون میخوام براش پدری کنم
رفتم داخل و به خدمتکار گفتم که بهش سرم رو وصل کنه
که.......
من کلا مرض دارم جای بدی کات میکنم 🤡💔
شرط
لایک :۵
کامنت:۳
اگه زود شرط ها رسید یه پارت دیگه هم آپلود میکنم
۸۵۲
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.