پارت ۵
پارت ۵
دهنمو سرویس کردین شماها 💔🗿
( رزا ویو )
رفتیم خونه ی تایلر
رفتیم داخل
- از پیشم جم نخور
+ حالا چرا انقدر برات مهمم ؟
- چون زنمی دیگه
+ هوانگ یادت باشه من و تو ازدواجمون اجباریه
- اره ، ولی توهم میدونی که من عاشقتم
+ برام مهم نیست
- ببین امروز رو بیا بحثی نکنیم خب
+هوم باشه ، فقط
خیلی بوی الکل و مشروب میاد ، ولی من دوست دارم
- ( پوکر فیس )
+ چیه خب ؟
- من فکر مردم اینجا به مهمونیه ساده گرفتن
نگو کلا شبیه بار شده
هرکی داره نماز میخونه ( ماشالا هیونجین 👏👏 )
+ اره
یهو دیدم یونا اومد و گفت
* اوپاااا
و رفت بغل هیونجین
نمیدونم چرا حسادتم شد
* یهو دیدم بوسیدش
- یونا نکن
* یااااا اوپا این حرفو نزن
به من نگاهی کرد
* هرزه خانوم تشریف اوردن که
+ هه
- یونا اینجوری نگو ( عصبانی )
* چیه نکنه دوسش داری ؟
+ دوسم داره به تو ربطی داره
بخاطر اینکه حرسشو دربیارم لب هیونجینو بوسیدم و
دستمو دور دستش حلقه کردم
+ بریم عشقم ؟
- هوم بریم بیب
از یونا دور شدیم
به یونا نگاهی کردم که دیدم داره
از حرس میترکه
+ ( خنده )
- چیه چیشده ؟
+ قیافه ی یونا رو نگاه کن
هیونبه یونا نگاهی کردو و
پوزخنده ای زد
رفتم پیش تایلر
= سلام هیونجین چجوری
- سلام تایلر
= هوم مثل اینکه زنتم اوردی
+ سلام
= این پسرم یونجونه
و بهش اشاره کرد
خیلی خوشتیپ بود
: سلام من یونجونم
+ سلام یونجون
: هوم بابا این خانوم زیبا کی باشن ؟
= ایشون زن هیونجینن
: هوم خب شد گفتی وگرنه میگفتم زنم بشن ( خنده )
+ هوم شاید بشم ( اروم )
: چی ؟
+ هیچی
= خوب...
: افتخار این رو میدید که با من برقصید خانوم زیبا ؟
+ هیونجین تو با تایلر حرف بزن من هم برم با یونجون
= ولی ...
+ اقای تایلر من دیگه برم
از قیافه ی هیونجین معلوم بود چقدر عصبانیه
رفتم تا با یونجون برقصم
( نیم ساعت بعد )
بعد نیم ساعت رقصیدن با یونجون رفتم پیش هیون نشستم
+ هیون ؟
- چیه ؟
+ خوبی ؟
- تو اگه جای من بودی خوب بودی ؟
+ یاااا حسودد
- من حسود نیستم
+ اهان پس چی هستی ؟
- یااا باهات قهرم حرف نزن
+ کیوت
و لبشو بوسیدم
- چیشد بوسم کردی ؟
+ خیلی کیوتی
- میسیی
+ گوگولییی ، حالا اشتی ؟
- اوکی
+ راستی یادت باشه که فقط امروز انقدر باهات مهربونم خوب ؟
- هوم
+ راستی هیون فردا هم باید با یونا صدای ناله هاتو بشنوم ؟
+ اره
+ اهان اوکی
( چند مین بعد )
شکمم درد گرفت پس رفتم سمت دستشویی
+ هیون من برم دستشویی الان میام
- باشه فقط زود بیا
+ اوکی
رفتم سمت دستشویی و کارای لازم رو انجام دادم
ولی موقع ی برگشت به مرده دستمو گرفت گفت
! هوم چه دختر جذابی
+ اقا منو ول کنید
! نه
یهو دیدم لباشو کوبوند رو لبام
بهش ضربه میزدم ولی ولم نمیکرد
همینجوری شروع کردم به گریه کردن
بچه ها احساس میکنم رمانم خیلی بده
میشه نظرتونو راجب این رمان برام بنویسید ؟
شرایط : ۱۵ لایک
دهنمو سرویس کردین شماها 💔🗿
( رزا ویو )
رفتیم خونه ی تایلر
رفتیم داخل
- از پیشم جم نخور
+ حالا چرا انقدر برات مهمم ؟
- چون زنمی دیگه
+ هوانگ یادت باشه من و تو ازدواجمون اجباریه
- اره ، ولی توهم میدونی که من عاشقتم
+ برام مهم نیست
- ببین امروز رو بیا بحثی نکنیم خب
+هوم باشه ، فقط
خیلی بوی الکل و مشروب میاد ، ولی من دوست دارم
- ( پوکر فیس )
+ چیه خب ؟
- من فکر مردم اینجا به مهمونیه ساده گرفتن
نگو کلا شبیه بار شده
هرکی داره نماز میخونه ( ماشالا هیونجین 👏👏 )
+ اره
یهو دیدم یونا اومد و گفت
* اوپاااا
و رفت بغل هیونجین
نمیدونم چرا حسادتم شد
* یهو دیدم بوسیدش
- یونا نکن
* یااااا اوپا این حرفو نزن
به من نگاهی کرد
* هرزه خانوم تشریف اوردن که
+ هه
- یونا اینجوری نگو ( عصبانی )
* چیه نکنه دوسش داری ؟
+ دوسم داره به تو ربطی داره
بخاطر اینکه حرسشو دربیارم لب هیونجینو بوسیدم و
دستمو دور دستش حلقه کردم
+ بریم عشقم ؟
- هوم بریم بیب
از یونا دور شدیم
به یونا نگاهی کردم که دیدم داره
از حرس میترکه
+ ( خنده )
- چیه چیشده ؟
+ قیافه ی یونا رو نگاه کن
هیونبه یونا نگاهی کردو و
پوزخنده ای زد
رفتم پیش تایلر
= سلام هیونجین چجوری
- سلام تایلر
= هوم مثل اینکه زنتم اوردی
+ سلام
= این پسرم یونجونه
و بهش اشاره کرد
خیلی خوشتیپ بود
: سلام من یونجونم
+ سلام یونجون
: هوم بابا این خانوم زیبا کی باشن ؟
= ایشون زن هیونجینن
: هوم خب شد گفتی وگرنه میگفتم زنم بشن ( خنده )
+ هوم شاید بشم ( اروم )
: چی ؟
+ هیچی
= خوب...
: افتخار این رو میدید که با من برقصید خانوم زیبا ؟
+ هیونجین تو با تایلر حرف بزن من هم برم با یونجون
= ولی ...
+ اقای تایلر من دیگه برم
از قیافه ی هیونجین معلوم بود چقدر عصبانیه
رفتم تا با یونجون برقصم
( نیم ساعت بعد )
بعد نیم ساعت رقصیدن با یونجون رفتم پیش هیون نشستم
+ هیون ؟
- چیه ؟
+ خوبی ؟
- تو اگه جای من بودی خوب بودی ؟
+ یاااا حسودد
- من حسود نیستم
+ اهان پس چی هستی ؟
- یااا باهات قهرم حرف نزن
+ کیوت
و لبشو بوسیدم
- چیشد بوسم کردی ؟
+ خیلی کیوتی
- میسیی
+ گوگولییی ، حالا اشتی ؟
- اوکی
+ راستی یادت باشه که فقط امروز انقدر باهات مهربونم خوب ؟
- هوم
+ راستی هیون فردا هم باید با یونا صدای ناله هاتو بشنوم ؟
+ اره
+ اهان اوکی
( چند مین بعد )
شکمم درد گرفت پس رفتم سمت دستشویی
+ هیون من برم دستشویی الان میام
- باشه فقط زود بیا
+ اوکی
رفتم سمت دستشویی و کارای لازم رو انجام دادم
ولی موقع ی برگشت به مرده دستمو گرفت گفت
! هوم چه دختر جذابی
+ اقا منو ول کنید
! نه
یهو دیدم لباشو کوبوند رو لبام
بهش ضربه میزدم ولی ولم نمیکرد
همینجوری شروع کردم به گریه کردن
بچه ها احساس میکنم رمانم خیلی بده
میشه نظرتونو راجب این رمان برام بنویسید ؟
شرایط : ۱۵ لایک
۳.۲k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.