( like crazy )&
( like crazy )&
&( مثل دیوانه ها )&
part_¹⁵
لیا: اوفف بابا
جونگکوک: لیا خانم بریم😁
لیا: آییشش بریمـ 😡😐
جونگکوک لیا رو سوار ماشین کرد و سمت کافه بردش
جونگکوک: میدونستی دختر کیوتی هستی
لیا: واقعا
جونگکوک: اره از موقعی که دیدمت ازت خوشم اومد
لیا: منم
جونگکوک: بیا شمارتو بزن
لیا: خیلی پر رویی
جونگکوک: 😁😁گوشیتو بده شمارمو بزنم
لیا: بیا......
رسیدن کافه
جونگکوک: بهت زنگ میزنم
لیا: اوکی بای
جونگکوک: بای
.....
جیمین: معلوم نیست این دختره چی میخواد.. راستی باید برم حساب مینسوک و برسم
.........
ا.ت: اجومااااا
اجوما: چیشده
ا.ت: میخوام یه کاری کنم
اجوما: چیکار
ا.ت: جیمین و عاشق خودم کنم و بعد عذابش بدم😁
اجوما: وا مگه میشه
ا.ت: میشه از جیمین بیشتر برام بگی
اجوما: بیا بشین غذاتو بخور برات میگم
ا.ت: باش
اجوما برای ا.ت غذا گذاشت و شروع کرد به حرف زدن
اجوما: جیمین تا ۷ سال پیش یه پسر خیلی ساده و کیوت و مهربون و دل نازک بود اون وقتی فهمید جونگکوک برادر ناتنیشه و مامانش هم مامان واقعیش نیست تبدیل به یه مرد خشمگین شد اما بعد ۲ سال که مامان جونگکوک مرد تصمیم گرفت با جونگکوک خوب باشه و باباشو ببخشه اون از درون خیلی مهربونه ولی از بیرون خشمگین اون عاشق رامن و مرغ سوخاریه هر موقع خستست براش رامن و مرغ سوخاری درست میکنم اصلا انگار شارژش میکنه اون استایل های کیوت دوست داره
ا.ت: یعنی باید استایل کیوت بزنم
اجوما: اگه میخوای کاری کنی عاشقت بشه اره
ا.ت: یعنی موافقی با اینکه عاشق خودم کنمش بعد عذابش بدم
اجوما: چی بگم والا
ا.ت: هوراااا😁😁
اجوما: هی روزگار از دست جوونا
ا.ت: اجوما میشه من شام درست کنم
اجوما: اره
ا.ت: پس تو امروز مرخصی
اجوما: چشم خانم عمارت
ا.ت: اجوماااااتخنده)
اجوما:( خنده)
ادامه دارد.......
&( مثل دیوانه ها )&
part_¹⁵
لیا: اوفف بابا
جونگکوک: لیا خانم بریم😁
لیا: آییشش بریمـ 😡😐
جونگکوک لیا رو سوار ماشین کرد و سمت کافه بردش
جونگکوک: میدونستی دختر کیوتی هستی
لیا: واقعا
جونگکوک: اره از موقعی که دیدمت ازت خوشم اومد
لیا: منم
جونگکوک: بیا شمارتو بزن
لیا: خیلی پر رویی
جونگکوک: 😁😁گوشیتو بده شمارمو بزنم
لیا: بیا......
رسیدن کافه
جونگکوک: بهت زنگ میزنم
لیا: اوکی بای
جونگکوک: بای
.....
جیمین: معلوم نیست این دختره چی میخواد.. راستی باید برم حساب مینسوک و برسم
.........
ا.ت: اجومااااا
اجوما: چیشده
ا.ت: میخوام یه کاری کنم
اجوما: چیکار
ا.ت: جیمین و عاشق خودم کنم و بعد عذابش بدم😁
اجوما: وا مگه میشه
ا.ت: میشه از جیمین بیشتر برام بگی
اجوما: بیا بشین غذاتو بخور برات میگم
ا.ت: باش
اجوما برای ا.ت غذا گذاشت و شروع کرد به حرف زدن
اجوما: جیمین تا ۷ سال پیش یه پسر خیلی ساده و کیوت و مهربون و دل نازک بود اون وقتی فهمید جونگکوک برادر ناتنیشه و مامانش هم مامان واقعیش نیست تبدیل به یه مرد خشمگین شد اما بعد ۲ سال که مامان جونگکوک مرد تصمیم گرفت با جونگکوک خوب باشه و باباشو ببخشه اون از درون خیلی مهربونه ولی از بیرون خشمگین اون عاشق رامن و مرغ سوخاریه هر موقع خستست براش رامن و مرغ سوخاری درست میکنم اصلا انگار شارژش میکنه اون استایل های کیوت دوست داره
ا.ت: یعنی باید استایل کیوت بزنم
اجوما: اگه میخوای کاری کنی عاشقت بشه اره
ا.ت: یعنی موافقی با اینکه عاشق خودم کنمش بعد عذابش بدم
اجوما: چی بگم والا
ا.ت: هوراااا😁😁
اجوما: هی روزگار از دست جوونا
ا.ت: اجوما میشه من شام درست کنم
اجوما: اره
ا.ت: پس تو امروز مرخصی
اجوما: چشم خانم عمارت
ا.ت: اجوماااااتخنده)
اجوما:( خنده)
ادامه دارد.......
۹.۱k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.