پارت ۱ : عشق و سرنوشت
ا(ز زبان ادمین )
یک سال از موقیعی که دخترا در کره جنوبی زندگی و درس میخونن گذشته و توی دانشگاهشون کلی موفقیت ثبت کردن
و چون کارت مادر هتوز موجودی بینهایتی داره اونها مجبور به کارکردن نشدن و زندگی خوب و راحتی راشتن
(از زبان گندم )
امروز حالم اصلا خوب نبود برای همین قرار شد یکم دیر تر بزم دانشگاه همین نیم ساعت پیش گیسو رفت مطمعانا ساعت اول نمی تونستم به دانشگاه برسم پس با خیال راحت از توی رخت خواب بلند شدم و رفتم به سمت حموم و یه دوش ۱۵ مینی گرفتم بعد سریع اومدم موهام رو خشک کردم و بافتمشون و لباسام رو هم پوشیدم یه استایل خفن مشکی زدم مثل گیسو وسایل طراحیم رو گذاشتم توی کیفم و پریدم توی اشپزخونه و یکم تست و نوتلا با موز خوردم سویییچ ماشین رو برداشتم و پیش به سوی دانشگاه وقتی که رسیدم دانشگاه دیدم گیسو توی حیاط که با خوشحالی اومد سمتم و بغلم کردو حالم و پرسید بعد گفت باید طرح لباس هام رو تحویل خانم کیم بدم که توی دفتر نشستن منم بدو بدو رفتم
یک سال از موقیعی که دخترا در کره جنوبی زندگی و درس میخونن گذشته و توی دانشگاهشون کلی موفقیت ثبت کردن
و چون کارت مادر هتوز موجودی بینهایتی داره اونها مجبور به کارکردن نشدن و زندگی خوب و راحتی راشتن
(از زبان گندم )
امروز حالم اصلا خوب نبود برای همین قرار شد یکم دیر تر بزم دانشگاه همین نیم ساعت پیش گیسو رفت مطمعانا ساعت اول نمی تونستم به دانشگاه برسم پس با خیال راحت از توی رخت خواب بلند شدم و رفتم به سمت حموم و یه دوش ۱۵ مینی گرفتم بعد سریع اومدم موهام رو خشک کردم و بافتمشون و لباسام رو هم پوشیدم یه استایل خفن مشکی زدم مثل گیسو وسایل طراحیم رو گذاشتم توی کیفم و پریدم توی اشپزخونه و یکم تست و نوتلا با موز خوردم سویییچ ماشین رو برداشتم و پیش به سوی دانشگاه وقتی که رسیدم دانشگاه دیدم گیسو توی حیاط که با خوشحالی اومد سمتم و بغلم کردو حالم و پرسید بعد گفت باید طرح لباس هام رو تحویل خانم کیم بدم که توی دفتر نشستن منم بدو بدو رفتم
۴.۲k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.