my little girl
پارت 9
که یهو صدای اترو از داخل حیاط شنیدم.
دویدم سمت در عمارت و رفتم داخل حیاط
جیهوپ: ات دختره خوشگلم اومدی
ات: اره ــــــ بابایی
جیهوپ: جانم
ات: من خیلی گشنمه میشه بریم تو غذا بخوریم
جیهوپ: بریم عزیزم
(پرش به شب)
ویو جیمین
همه تو خونه نشسته بودیم که یهو صدای تیر اندازی اومد همه بلند شدیم و به سمت در رفتیم اونن
ویو هوانگ (دشمن جیهوپ)
بعد از 5سال بالاخره تونستم جایی که جیهوپ رفته رو پیدا کنم اون خودشو جایی یه رئیس شرکت بزرگ تو امریکا جازده بود تا کسی اونو نشناسه ولی بالاخره من و دستیارام پیداش کردیم امشب شبه حمله هستش امشب باید انتقام اون همه ضرری که جیهوپ بهم زده رو ازش بگیرم
ویو نامجون
شب بود همه دور هم نشیته بودیم ات سرشو گذاشته بود روی پای جیهوپ و داشت با تبلتش بازی میکرد که یهو صدای تیر اندازی اومد همه بلند شدیم و به سمت در رفتیم اون هوانگ عوضی (بچه ها این هوانگ هیونجین نیستا اشتباه نشه)
چجوری مارو پیدا کردع
هوانگ: هعیی جیهوپ میبینم که از دستم فرار کردی و به اینجا پناه اوردی
جیهوپ: خفه شو عوضی چی از جونمون میخوای برو گمشو(عربده) ـ
ات که پشت جیهوپ قایم شده بود اروم اومد بیرون و گفت: بابایی من میترسم(بغض)
جیهوپ: شوگا هیونگ با ات برو تو مخفیگاه قایم شو تا من نگفتم بیرون نیایین
ات: ولی بابایی من بدون تو هیجا نمیرممم
جیهوپ: ات دختر خوبی باش و با عمو شوگا برو منم زود میام پیشتون
ویو ادمین
ات قبول کرد ولی وقتی میخواست از اونجا دور بشه......
شرط
لایک 15
کامنت 5
فالو 2
که یهو صدای اترو از داخل حیاط شنیدم.
دویدم سمت در عمارت و رفتم داخل حیاط
جیهوپ: ات دختره خوشگلم اومدی
ات: اره ــــــ بابایی
جیهوپ: جانم
ات: من خیلی گشنمه میشه بریم تو غذا بخوریم
جیهوپ: بریم عزیزم
(پرش به شب)
ویو جیمین
همه تو خونه نشسته بودیم که یهو صدای تیر اندازی اومد همه بلند شدیم و به سمت در رفتیم اونن
ویو هوانگ (دشمن جیهوپ)
بعد از 5سال بالاخره تونستم جایی که جیهوپ رفته رو پیدا کنم اون خودشو جایی یه رئیس شرکت بزرگ تو امریکا جازده بود تا کسی اونو نشناسه ولی بالاخره من و دستیارام پیداش کردیم امشب شبه حمله هستش امشب باید انتقام اون همه ضرری که جیهوپ بهم زده رو ازش بگیرم
ویو نامجون
شب بود همه دور هم نشیته بودیم ات سرشو گذاشته بود روی پای جیهوپ و داشت با تبلتش بازی میکرد که یهو صدای تیر اندازی اومد همه بلند شدیم و به سمت در رفتیم اون هوانگ عوضی (بچه ها این هوانگ هیونجین نیستا اشتباه نشه)
چجوری مارو پیدا کردع
هوانگ: هعیی جیهوپ میبینم که از دستم فرار کردی و به اینجا پناه اوردی
جیهوپ: خفه شو عوضی چی از جونمون میخوای برو گمشو(عربده) ـ
ات که پشت جیهوپ قایم شده بود اروم اومد بیرون و گفت: بابایی من میترسم(بغض)
جیهوپ: شوگا هیونگ با ات برو تو مخفیگاه قایم شو تا من نگفتم بیرون نیایین
ات: ولی بابایی من بدون تو هیجا نمیرممم
جیهوپ: ات دختر خوبی باش و با عمو شوگا برو منم زود میام پیشتون
ویو ادمین
ات قبول کرد ولی وقتی میخواست از اونجا دور بشه......
شرط
لایک 15
کامنت 5
فالو 2
۴.۳k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.