پارت ۲۳
بلند شدیم رفتیم بالا من رفتم دستشویی بعد مسواک زدم و اومدم خودمو پرت کردم رو تخت و پتو رو کشیدم رو سرم جونکوک میخواست بره بیرون
_میشه نری
+هوووف چرا
_میترسم لطفااااا
+خیلی خب باشه ولی میخواستم فیلم نگاه کنم
_همینجا نگاه کن با گوشیت
+خب تو چجوری میخوای بخوابی
_من خوابم نمیاد اصلا خوابم نمیبره
+خب مجبوری فیلم ترسناک نگاه میکنی(کلافه و کمی بلند)
_(بغض) باشه اصلا برو
+آه ببخشید عشقم من نمیخواستم سرت داد بزنم میدونی که خیلی دوستت دارم
رفتم سمتش و بغلش کردم
+منو ببخش عزیزم نترس خب من پیشتم باشه؟
_باشه
بعد دراز کشیدیم جونکوک منو بغل کرد و سرمو گذاشتم رو سینش درسته دوسش نداشتم دیگه ولی هنوز بغلش همون آرامش و امنیت قبلا رو داشت برام اون داشت فیلم نگاه میکرد منم هرزگاهی به گوشیش یه نگاهی مینداختم
_شب به خیر
+شب به خیر پری کوچولوی من
بعد سرمو بوسید و من دیگه کم کم چشام گرم شد و خواب رفتم....
صبح روز بعد از خواب بیدار شدم دیدم جونکوک بالا سرم نشسته و داره موهامو نوازش میکنه
+بیدار شدی پرنسسم
_اوهوم صبح به خیر
+صبح به خیر عزیزم پاشو بریم صبحونه بخوریم
_باشه
بلند شدم موهامو شونه زدم لباسمو عوض کردم و صورتمو شستم تمام مدت فقط داشت بهم نگاه میکرد و بعد دستمو گرفت و رفتیم پایین خواستم بشینم سر میز که
+اونجا نه
_پس کجا
+رو پای من
_عمرا اونجا بشینم
+زود باش
_نههههه
+خیلی خب باشه(بغض)
دیدم ناراحت شد برای همین خودم از کارم پشیمون شدم
_خیلی خب باشه ببخشید الان میام
و رفتم و نشستم رو پاهاش و با هم صبحونه خوردیم .....
_میشه نری
+هوووف چرا
_میترسم لطفااااا
+خیلی خب باشه ولی میخواستم فیلم نگاه کنم
_همینجا نگاه کن با گوشیت
+خب تو چجوری میخوای بخوابی
_من خوابم نمیاد اصلا خوابم نمیبره
+خب مجبوری فیلم ترسناک نگاه میکنی(کلافه و کمی بلند)
_(بغض) باشه اصلا برو
+آه ببخشید عشقم من نمیخواستم سرت داد بزنم میدونی که خیلی دوستت دارم
رفتم سمتش و بغلش کردم
+منو ببخش عزیزم نترس خب من پیشتم باشه؟
_باشه
بعد دراز کشیدیم جونکوک منو بغل کرد و سرمو گذاشتم رو سینش درسته دوسش نداشتم دیگه ولی هنوز بغلش همون آرامش و امنیت قبلا رو داشت برام اون داشت فیلم نگاه میکرد منم هرزگاهی به گوشیش یه نگاهی مینداختم
_شب به خیر
+شب به خیر پری کوچولوی من
بعد سرمو بوسید و من دیگه کم کم چشام گرم شد و خواب رفتم....
صبح روز بعد از خواب بیدار شدم دیدم جونکوک بالا سرم نشسته و داره موهامو نوازش میکنه
+بیدار شدی پرنسسم
_اوهوم صبح به خیر
+صبح به خیر عزیزم پاشو بریم صبحونه بخوریم
_باشه
بلند شدم موهامو شونه زدم لباسمو عوض کردم و صورتمو شستم تمام مدت فقط داشت بهم نگاه میکرد و بعد دستمو گرفت و رفتیم پایین خواستم بشینم سر میز که
+اونجا نه
_پس کجا
+رو پای من
_عمرا اونجا بشینم
+زود باش
_نههههه
+خیلی خب باشه(بغض)
دیدم ناراحت شد برای همین خودم از کارم پشیمون شدم
_خیلی خب باشه ببخشید الان میام
و رفتم و نشستم رو پاهاش و با هم صبحونه خوردیم .....
۷۱.۷k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.