پشیمانی پارت 3
ات ویو
داشتم دسر درست می کردم که در زدن جیمین خواست بر در رو باز کنه من گفتم نرو رفتم در رو باز کردم اون کسی نبود جز هالزی کسی که با پسرا همکاری میکرد وقتی وارد خونه شد پسرا فوری بغلش کردن راستش رو بخواین منم حسودیم شد ولی برو خودم نیاوردم دیگه هیچی رفتم سراغ دسرا که دیدم هالزی رفت اتاق تیهونگ بعدش اومد بیرون بعد اومد سراغ من یه وسایلی گذاشت تو دستم که مال تیهونگ بود انگار که من بدون اجازه تیهونگ و داشتم
رفت بیرون داد بی داد کرد که من از اتاق تیهونگ دزدی کردم
شوگا ویو
دیدم هالزی میگه ات از اتاق تیهونگ دزدی کرده بچه ها گفتن واقعا گفت آره ات رو صدا کرد واقعا راست میگفت تیهونگ زد تو گوشش جوری که خورد زمین ولی من هالزی رو دیدم رفت تو اتاق تیهونگ پس کار اون بود بعدش ات رفت تو اتاقش هالزی هم رفت خونشون چند ساعتی بود که از اتاق ات هیچ صدایی نمیومد نگرانش شدم به جیمین گفتم
شوگا:من برم ببینم ات چی کار میکنه
جیمین:باشه برو
رفتم به اتاق ات و با این صحنه روبه رو شدم ات تمام وسایل اتاقش رو شکسته بود ولی خودش کجا بود دیدم چراغ حموم روشنه در حموم بازه رفتم و با این صحنه وحشت ناک روبه رو شدم ات تمام بدنش کبودبود صورتش همین طور حتی زخمی هم بود رفتم پیشش دیدم عین جنازه ها بیهوش افتاده
شوگه:ات ات ات بیدارش خواهش میکنم
بذار نبضش رو بگریم ببینم زندس یانه آره زنده بود ولی قلبش کند میزد با داد گفتم
شوگا:ات ات ات ات تروخدا چشمات رو باز کن ات ات ات خواهش میکنم(عربده و داد)
جیهوپ ویو
صدای داد و عربده شوگا رو از اتاق ات شنیدم(نکته:پسرا رفتن خرید ولی شوگا و جیهوپ موندن)
رفتم اونجا و با صحنه که دیدم شوکه شدم ات اصلا حال خوب نبود شوگا بهم گفت زنگ بزنم به بیمارستان وزدم و آدرس بیمارستانم گرفتم رفتیم اونجا نامجون بهم زنگ زد...... این داستان ادامه دارد
داشتم دسر درست می کردم که در زدن جیمین خواست بر در رو باز کنه من گفتم نرو رفتم در رو باز کردم اون کسی نبود جز هالزی کسی که با پسرا همکاری میکرد وقتی وارد خونه شد پسرا فوری بغلش کردن راستش رو بخواین منم حسودیم شد ولی برو خودم نیاوردم دیگه هیچی رفتم سراغ دسرا که دیدم هالزی رفت اتاق تیهونگ بعدش اومد بیرون بعد اومد سراغ من یه وسایلی گذاشت تو دستم که مال تیهونگ بود انگار که من بدون اجازه تیهونگ و داشتم
رفت بیرون داد بی داد کرد که من از اتاق تیهونگ دزدی کردم
شوگا ویو
دیدم هالزی میگه ات از اتاق تیهونگ دزدی کرده بچه ها گفتن واقعا گفت آره ات رو صدا کرد واقعا راست میگفت تیهونگ زد تو گوشش جوری که خورد زمین ولی من هالزی رو دیدم رفت تو اتاق تیهونگ پس کار اون بود بعدش ات رفت تو اتاقش هالزی هم رفت خونشون چند ساعتی بود که از اتاق ات هیچ صدایی نمیومد نگرانش شدم به جیمین گفتم
شوگا:من برم ببینم ات چی کار میکنه
جیمین:باشه برو
رفتم به اتاق ات و با این صحنه روبه رو شدم ات تمام وسایل اتاقش رو شکسته بود ولی خودش کجا بود دیدم چراغ حموم روشنه در حموم بازه رفتم و با این صحنه وحشت ناک روبه رو شدم ات تمام بدنش کبودبود صورتش همین طور حتی زخمی هم بود رفتم پیشش دیدم عین جنازه ها بیهوش افتاده
شوگه:ات ات ات بیدارش خواهش میکنم
بذار نبضش رو بگریم ببینم زندس یانه آره زنده بود ولی قلبش کند میزد با داد گفتم
شوگا:ات ات ات ات تروخدا چشمات رو باز کن ات ات ات خواهش میکنم(عربده و داد)
جیهوپ ویو
صدای داد و عربده شوگا رو از اتاق ات شنیدم(نکته:پسرا رفتن خرید ولی شوگا و جیهوپ موندن)
رفتم اونجا و با صحنه که دیدم شوکه شدم ات اصلا حال خوب نبود شوگا بهم گفت زنگ بزنم به بیمارستان وزدم و آدرس بیمارستانم گرفتم رفتیم اونجا نامجون بهم زنگ زد...... این داستان ادامه دارد
۹.۷k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.