فیک فندق من🌰❣️
فیک فندق من🌰❣️
پارت۱۹
ویو کوک
داشت میلرزید و عرق کرده بود سریع رفتم سمتش..
کوک:فندق..فندقکم..هیونا..پاشو عزیزم چت شده
دستمو رو پیشونیش گذاشتم تب کرده بود صورتش از اشک های که ریخته بود خشک شده بود..فدات بشم آخه این چه کاری بود باش کردم...
براید استایل بغلش کردم رو تخت گذاشتمش
پتو گذاشتم روش تا سدش بیشتر ازین نشه دست هاشم خیلی سرد بود...
یه پارچ آب یخ کنارش بود روی حوله ای که خودش درستش کرده بود ریختم و رو پیشونیش گذاشتم...
انگشت شصتمو صفت تو دستایه کوچولوش گرفته بود...
کم کم چشماش باز شد با چشمایه عسلیش بم یه نگاه کرد
هیونا:عام..س..سلام
کوک:سلام خوشگلم:خوبی منو ببخش..
هیونا:آنی عیب ند..نداره..حق داشتی کوکی..جونم
کوک:ای فدایه اون کوکی گفتنت..
هیونا:هی هی🌚
دستمو رو سرش نوازش وار میکشیدم خم شدم رو لباش و بوسیدمش و شصتمو صفتتر گرفت.هع..(هع که مینویسم به معنی پوذخنده)
.
.
.
.
.
.
پارت۱۹
ویو کوک
داشت میلرزید و عرق کرده بود سریع رفتم سمتش..
کوک:فندق..فندقکم..هیونا..پاشو عزیزم چت شده
دستمو رو پیشونیش گذاشتم تب کرده بود صورتش از اشک های که ریخته بود خشک شده بود..فدات بشم آخه این چه کاری بود باش کردم...
براید استایل بغلش کردم رو تخت گذاشتمش
پتو گذاشتم روش تا سدش بیشتر ازین نشه دست هاشم خیلی سرد بود...
یه پارچ آب یخ کنارش بود روی حوله ای که خودش درستش کرده بود ریختم و رو پیشونیش گذاشتم...
انگشت شصتمو صفت تو دستایه کوچولوش گرفته بود...
کم کم چشماش باز شد با چشمایه عسلیش بم یه نگاه کرد
هیونا:عام..س..سلام
کوک:سلام خوشگلم:خوبی منو ببخش..
هیونا:آنی عیب ند..نداره..حق داشتی کوکی..جونم
کوک:ای فدایه اون کوکی گفتنت..
هیونا:هی هی🌚
دستمو رو سرش نوازش وار میکشیدم خم شدم رو لباش و بوسیدمش و شصتمو صفتتر گرفت.هع..(هع که مینویسم به معنی پوذخنده)
.
.
.
.
.
.
۵.۸k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.